تپش قلب پارت ۵۵
من:خیله خوب اینجا زیاد نمی تونیم کاری کنیم کوک:مشکلی نیست میریم اونور بعد دسته منو گرفت برد بالا پشت بوم چسبوندم به دیوار کوک:تو این یه دقیقه دلم برات تنگ شد من:منم دوتا دستاشو کنارم گذاشت کنار سرم منم دستامو دور گردنش حلقه کرد بهم لبخند میزدیم دماغشو به دماغم میمالید بهش گفتم لپمو ببوس انگوشتمو گذاشتم بوسید اونورم همینطور همون موقع دوتا دستامو رو صورتش گذاشتم لبامونو به هم نزدیک کردیم من سریع لباشو بوسیدم از زیر دستش در رفتم کوک:میبوسی در میری نو نو نو اومد دنبالم پشت گرفتم همونجوری بلندم کرد بردم اونور من:نه جونگ کوک غلط کردم کوک:باید همون اول فکرشو میکردی خالا که لباتو کندم میفهمی دوباره بردم سمت دیوار گذاشتم پایین کوبیدم به دیوار بدون هیچ مکس لب پایینمو با دندونش گرفت گاز گرفت وحشیانه لبم درد گرفت حالا کله لبامو گرفت گاز گرفت و کند من:عاااااایییییییییی کوک:اینم تنبیهت تا تو باشی دیگه در نری وقتی من نبوسیدم من:کندی حالا دیگه تا شب از بوس خبری نیست کوک:مگه دست تو من هر وقت بخوام میبوسم و گاز میگرم من:لبا منه ها کوک:ولی صاحبش منم پس حق نداری ازم بگیریشون من:باید یه بار......... نزاشت حرفمو بزنم محکم لبامو بوسید اولش کپ کردم ولی بعد عادی شدم و مثل همیشه همراهی کردم سرشو چرخوند سمت شونم و فشار میداد و میخورد جدا شد کوک:میفهمی من یه لحظه لباتو نبوسم انگار که خودم نیستم میدونی نمی تونی لباتو ازم بگیری دستشو رو صورتش گذاشت و به لبام با چشمای خمار نگاه میکرد کوک:نمی تونم از لبات سیرشم رنگ و طعمش روانیم میکنه قلبمو آب میکنه(حالا من کیک بخورم اون موقع شیرین میشه خیلی😂 کوک:آره🤤) صورتی با طعم شکلات شیرین(اوفففف انقدر😐😂😂🤣) انگوشته شستشو رو لبام میکشید یه لبخند وحشی و زد کوک:هه لعنتی لبامو لیس زد و بعد بوسید دوباره این دفع میکشید آب دهنمو میکشید زبونشو میمالید وحشی میبوسید یه گازم ازش گرفت و جدا شد من:نمیخوای بریم مگه اجرا نداری تو امشب کوک:آخ آره میگم هواسم پرت میشه بریم من:بریم رفتیم تو کمپانی شب بود دیگه جونگ کوک میکاپ کردم بهم نگاه میکرد با اون نگاها جذابش که دیوونه میکرد آدمو میکاپش تموم شد پاشد
۵.۸k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.