سناریو 🔖
سناریو 🔖
" وقتی باهم دوست صمیمی هستین وتواشتباهی میبوسیش "
ا.ت : م...من من واقعا منظوری نداش... یعنی ..
مونی : عیبی نداره ، درک میکنم ( با اون لبخند چال گونه ایش🥲🔖)
ا.ت : ب..ببخشید من منظوری نداشتم ...
جین : اتفاقی نیوفتاده که ... من خوشم اومد( و بهت چشمک میزنه 🥲🔖)
ا.ت : من واقعا منظوری نداشتم ...
یونگی : ( میاد موهاتو بهم میریزه ) نمیخواد خودتو بزنی به اون راه ، میدونم روم کراش داره دختره ؛)
ا.ت : چ...چی ؟ ( بل دختره ، برو کوفتت شه ، سلام منم برسون🥲🔖 )
ا.ت : ببین ... من...
هوپی : بیا در موردش حرف نزنیم ...
( دو تا خجالتی که رو هم کراش دارن ... لا اله الله 👩🏻🦯 )
جیمین : خب ... اینو یه اعتراف در نظر میگیرم ... و خب ...
ا.ت : چی ؟ اعتراف ؟؟ چیم...
جیمین : میزاری حرف بزنم ؟ ... روت کراش دارم ... خب نظرت؟
( بگی نه جفت با میام تو صورتت👩🏻🦯 )
ته : خیلی جذاب بود حرکتت... خوشم اومد ...
ا.ت : ببخشید منظوری...
ته : مهم نیست بیب ، عادت میکنیم
( عر کوفتت شه 👩🏻🦯 )
کوک : بالاخره وقتش رسید ... ( میاد و محکم بغلت میکنه و میبوستت )
ا.ت : کوک .. تو الان ... چیکار کردی ؟
کوک : عام ، بوسیدمت ؟ بیخیال ... نگو که جوابت منفیه ؟
ا.ت : نه ... یعنی خب ...
( دوباره بوسیدت و نزاشت ادامه بدی بعدش هم تو بغل هم موندیم 👩🏻🦯)
" وقتی باهم دوست صمیمی هستین وتواشتباهی میبوسیش "
ا.ت : م...من من واقعا منظوری نداش... یعنی ..
مونی : عیبی نداره ، درک میکنم ( با اون لبخند چال گونه ایش🥲🔖)
ا.ت : ب..ببخشید من منظوری نداشتم ...
جین : اتفاقی نیوفتاده که ... من خوشم اومد( و بهت چشمک میزنه 🥲🔖)
ا.ت : من واقعا منظوری نداشتم ...
یونگی : ( میاد موهاتو بهم میریزه ) نمیخواد خودتو بزنی به اون راه ، میدونم روم کراش داره دختره ؛)
ا.ت : چ...چی ؟ ( بل دختره ، برو کوفتت شه ، سلام منم برسون🥲🔖 )
ا.ت : ببین ... من...
هوپی : بیا در موردش حرف نزنیم ...
( دو تا خجالتی که رو هم کراش دارن ... لا اله الله 👩🏻🦯 )
جیمین : خب ... اینو یه اعتراف در نظر میگیرم ... و خب ...
ا.ت : چی ؟ اعتراف ؟؟ چیم...
جیمین : میزاری حرف بزنم ؟ ... روت کراش دارم ... خب نظرت؟
( بگی نه جفت با میام تو صورتت👩🏻🦯 )
ته : خیلی جذاب بود حرکتت... خوشم اومد ...
ا.ت : ببخشید منظوری...
ته : مهم نیست بیب ، عادت میکنیم
( عر کوفتت شه 👩🏻🦯 )
کوک : بالاخره وقتش رسید ... ( میاد و محکم بغلت میکنه و میبوستت )
ا.ت : کوک .. تو الان ... چیکار کردی ؟
کوک : عام ، بوسیدمت ؟ بیخیال ... نگو که جوابت منفیه ؟
ا.ت : نه ... یعنی خب ...
( دوباره بوسیدت و نزاشت ادامه بدی بعدش هم تو بغل هم موندیم 👩🏻🦯)
۳۱.۶k
۲۹ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.