اون برادرناتنیم بود☆5~
واقعا نمیدونستم چی بگم . می خواستم انتقام بگیرم ولی آخه با این ؟
+ اههه باشه سگ خورد
_ ( از کمر گرفتش و نزدیک خودش کرد) عکس بگیر
شروع کرد بوسیدن .....به مدت طولانی یهو دست کشیدو گفت
_ زبون ؟
+ ب.باشه
بعد از این حرفش دوباره رفت سمت لبام . از لبام یه مک خیلی عمیقی گرفت که از دهنم یه ناله خارج شد و اون زبونشو کرد داخل دهنم .یهو دستشو از کمر کشید کنار و خودشم رفت عقب . نمی دونم چرا ولی دوست داشتم ادامه پیدا کنه .
_ حالا هم عکسو پاک کن از روی ماشین هم برو کنار تا من مسابقه بدم .
+ باشه
رفتم از توی پیست بیرون. عکسارو نگاه کردم . ۶ تا عکس گرفته بودم ۲ تاشو فرستادم زیرش نوشتم :از خیانتت فقط ۱ روز گذشته و من تو همین ۱ روز یه نفرو پیدا کردم . و برای سوبین فرستادم .
یهو صدای بلند گو اومد که داشت می گفت : مسابقه ی دوتا کیم رو مشاهده می کنید .
* تهیونگ ویو *
از وقتی کیس رفتیم نمیدونم چرا حالم سر جاش نیست . رفتم توی ماشین ``پشت فرمون`` نشستم . نامجون اومد کنارمو گفت
* می بینم حالت خوب نیست . فکر کنم من برنده شم این دست نه ؟
_ حتی تو حال بدم شکستت میدم.
داشتم به دلیل اینجوری شونم فکر می کردم . یعنی ا.ت چیکار کرده باهام اینجوری شدم؟ صدای بلند گو اومد . ماشینمون رو استارت زدیم و مسابقه شروع شد ۳ دور باید می زدیم .
.......................................
۸ کامنت
۱۲ لایک
+ اههه باشه سگ خورد
_ ( از کمر گرفتش و نزدیک خودش کرد) عکس بگیر
شروع کرد بوسیدن .....به مدت طولانی یهو دست کشیدو گفت
_ زبون ؟
+ ب.باشه
بعد از این حرفش دوباره رفت سمت لبام . از لبام یه مک خیلی عمیقی گرفت که از دهنم یه ناله خارج شد و اون زبونشو کرد داخل دهنم .یهو دستشو از کمر کشید کنار و خودشم رفت عقب . نمی دونم چرا ولی دوست داشتم ادامه پیدا کنه .
_ حالا هم عکسو پاک کن از روی ماشین هم برو کنار تا من مسابقه بدم .
+ باشه
رفتم از توی پیست بیرون. عکسارو نگاه کردم . ۶ تا عکس گرفته بودم ۲ تاشو فرستادم زیرش نوشتم :از خیانتت فقط ۱ روز گذشته و من تو همین ۱ روز یه نفرو پیدا کردم . و برای سوبین فرستادم .
یهو صدای بلند گو اومد که داشت می گفت : مسابقه ی دوتا کیم رو مشاهده می کنید .
* تهیونگ ویو *
از وقتی کیس رفتیم نمیدونم چرا حالم سر جاش نیست . رفتم توی ماشین ``پشت فرمون`` نشستم . نامجون اومد کنارمو گفت
* می بینم حالت خوب نیست . فکر کنم من برنده شم این دست نه ؟
_ حتی تو حال بدم شکستت میدم.
داشتم به دلیل اینجوری شونم فکر می کردم . یعنی ا.ت چیکار کرده باهام اینجوری شدم؟ صدای بلند گو اومد . ماشینمون رو استارت زدیم و مسابقه شروع شد ۳ دور باید می زدیم .
.......................................
۸ کامنت
۱۲ لایک
۹.۶k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.