پارت ۳
ویو ات: سوار ماشین شدیم به بیرون خیره شده بودم
یجوری بود انگار دوس نداشتم از پیشش برم نمیدونم
داشتم بیرون میدیدم که تهیونگ گفت
ته: ات
ات: ام بله
ته: شمارتو بده
ات: چییییی جاننن؟
ته: میخوام جبرانش کنم
ات: ام چی را جبران کنی؟
ته: خوب تاحالا کسی باهام نیومده بود و همیشه تنهام یعنی تو اولین کسی بودی که تو روز مهم زندگیم پیشم بودی میخوام کارت رو جبران کنم مثلا شام دعوتت کنم یاا....
ات: خواهش میکنم لازم نیست
ته: چرا لازمه بگو دیگه
ات: دیدم ماشین کنار زد امد جلو فاصله هامون کم بود خودمو کشیدم عقب
ات: اوففف چقدر هوا گرمع نه؟
ته:(خنده) شمارتو بده
ات: با... باشه بیا*****اینع
ته: اوکی مرسی
ات: خوب من دیگع اینجا رو پیاده میرم
ته: نه میرسونمت
ات: میخوام هوا بخورم میرم دیگه کمه
ته: باشه
ات: مرسی خدافظ
ته: خدافظ
یجوری بود انگار دوس نداشتم از پیشش برم نمیدونم
داشتم بیرون میدیدم که تهیونگ گفت
ته: ات
ات: ام بله
ته: شمارتو بده
ات: چییییی جاننن؟
ته: میخوام جبرانش کنم
ات: ام چی را جبران کنی؟
ته: خوب تاحالا کسی باهام نیومده بود و همیشه تنهام یعنی تو اولین کسی بودی که تو روز مهم زندگیم پیشم بودی میخوام کارت رو جبران کنم مثلا شام دعوتت کنم یاا....
ات: خواهش میکنم لازم نیست
ته: چرا لازمه بگو دیگه
ات: دیدم ماشین کنار زد امد جلو فاصله هامون کم بود خودمو کشیدم عقب
ات: اوففف چقدر هوا گرمع نه؟
ته:(خنده) شمارتو بده
ات: با... باشه بیا*****اینع
ته: اوکی مرسی
ات: خوب من دیگع اینجا رو پیاده میرم
ته: نه میرسونمت
ات: میخوام هوا بخورم میرم دیگه کمه
ته: باشه
ات: مرسی خدافظ
ته: خدافظ
۱۷.۳k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.