فصل ۲ پارت ۱۹ ( پارت ۳۶)
دیگه تا خوده خونه چیزی نگفتم که رسیدیم خیلی میترسیدم نمیدونم چرا بعد یه دفه اومد و براید بلندم کرد و رفت مستقیم تو اتاق و انداختم رو تخت
- هومم بلاخره وقتش رسید( خمار )
+ کو......
حرفم با بوسیدن لبم قطع شد داشت به بدترین حالت ممکن لبامو به فاک میداد فک کنم قرار تا دو روز کبود شه که بعد دو مین نفس کم اورد و جدا شد بدون گفتن چیزی لباسامو کند فقط بیکینی تنم بود مال خودشم در اورد و با باکسر موند دستشو رو بدنم میکشید که مور مور شدم
+ هه...ن..نک..ن...ک..وک
- اهه...بیبی...بدنت خیلی اغوا کنندس (خمار)
و......
( بچه ها من اصمات نمینویسم بیبخشید 😁)
بعد که تموم شد دلم داشت از درد جر میخورد که گریم گرفت
+ هق...خی..لی...درد....هق....میکنه....هق
- ببخشید بیبی میخوای ببرمت حموم؟؟
+ هوم...هق
بلندم شد رفت حمومو آماده کرد و اومد منو بلند کرد بردم تو وان و گذاشتم( نکته وان حموم کوک بیشتر شبیه استخره ) رو پاش و شروع کرد به ماساژ دادن زیر دلم
- الان بهتری؟
+ هوم میشه چشامو ببندم؟؟
- ببند کیوتم
چشمامو بستم خیلی خوابم میومد گرمای آب باعث میشد بیشتر خوابم بگیره
ویو کوک
خیلی کیوت خوابش برد خیلی اذیتش کردم ناراحت بودم سرشو به سینم تکیه داده بود یکم سر خورد رفت پایین کشیدمش بالا و سرمو گذاشتم رو شونش بعد بیست مین آروم بیدارش کردم تا لباس بپوشه بعد دیگه رفتیم رو تخت آیونگ خوابید ولی من خوابم نمیبرد همش فکر هتل بودم که آروم آروم خوابم برد
- هومم بلاخره وقتش رسید( خمار )
+ کو......
حرفم با بوسیدن لبم قطع شد داشت به بدترین حالت ممکن لبامو به فاک میداد فک کنم قرار تا دو روز کبود شه که بعد دو مین نفس کم اورد و جدا شد بدون گفتن چیزی لباسامو کند فقط بیکینی تنم بود مال خودشم در اورد و با باکسر موند دستشو رو بدنم میکشید که مور مور شدم
+ هه...ن..نک..ن...ک..وک
- اهه...بیبی...بدنت خیلی اغوا کنندس (خمار)
و......
( بچه ها من اصمات نمینویسم بیبخشید 😁)
بعد که تموم شد دلم داشت از درد جر میخورد که گریم گرفت
+ هق...خی..لی...درد....هق....میکنه....هق
- ببخشید بیبی میخوای ببرمت حموم؟؟
+ هوم...هق
بلندم شد رفت حمومو آماده کرد و اومد منو بلند کرد بردم تو وان و گذاشتم( نکته وان حموم کوک بیشتر شبیه استخره ) رو پاش و شروع کرد به ماساژ دادن زیر دلم
- الان بهتری؟
+ هوم میشه چشامو ببندم؟؟
- ببند کیوتم
چشمامو بستم خیلی خوابم میومد گرمای آب باعث میشد بیشتر خوابم بگیره
ویو کوک
خیلی کیوت خوابش برد خیلی اذیتش کردم ناراحت بودم سرشو به سینم تکیه داده بود یکم سر خورد رفت پایین کشیدمش بالا و سرمو گذاشتم رو شونش بعد بیست مین آروم بیدارش کردم تا لباس بپوشه بعد دیگه رفتیم رو تخت آیونگ خوابید ولی من خوابم نمیبرد همش فکر هتل بودم که آروم آروم خوابم برد
۴.۵k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.