(ارباب کیم)Part.1
ا/ت*ویو
من پارک ا/ت هستم.
تنها کسی که دارمش دوستم هست.
یعنی لارا.
مافقیریم.
و میخوایم یه چند روز دیگه بریم.
توی یه عمارتی کل خیلی بزرگه.
نظافت کنیم.
شغلمون توی اون عمارت این هست.
چند روز دیگه بعد.
من و دوستم داریم میریم به اون عمارت.
خیلی خوشحالیم.
واسه خودمون کار پیدا کردیم.
امید وارم که اشتباهی پیش نیاد.
خلاصه کارمون رو درست انجام میدیم.
رسیدیم به عمارت.
وارد شدیم.
خانوم عمارت اومد.
گفت
خانوم عمارت:سلام خودتون رو معرفی کنید
ا/ت:این دوستم لاراست منم ا/ت هستم.
خانوم عمارت:منم سونگ اون هستم.
ا/ت:بهتون چی بگیم.
خانوم عمارت:خانوم عمارت.
ا/ت:چشم.
خانوم عمارت:تو خیلی خوشگلی شوهر داری.
ا/ت:من مجردم.
خانوم عمارت:چند سالته.
ا/ت:داشتم میگفتم که ۱۸ سالمه که یهو یه پسر جذاب و خوشتیپ از در عمارت اومد تو.
تهیونگ:اینا کی هستن
خانوم عمارت:پسرم اینا خدمتکارای ندیدن.
تهیونگ:به من نگو پسرم تو مادر من نیستی.
خانوم عمارت:این شون تهیونگ یعنی ارباب عمارتن ولی من زن باباشم پدرش هم پسرش رو ارباب کرد.
ا/ت:اها پس ما شروع کنیم به کار.
خانوم عمارت:اره.
این خانومه که خیلی مهربون هست.
این پسره چشه اخه.
خیلی جذابه ولی.
اما خیلی سرده اخلاقش.
رفتیم شروع به کار کردیم.
ادامه دارد.
لایک:۱۵
فالور:۶
مطلب:۵
بچها خیلی زحمت کشیدم لطفا لایک فالورام و مطلب رو انجام بدید.
یه نفر هم میتونه ۵تا مطلب بنویسه پس لطفا بنویسید.
من پارک ا/ت هستم.
تنها کسی که دارمش دوستم هست.
یعنی لارا.
مافقیریم.
و میخوایم یه چند روز دیگه بریم.
توی یه عمارتی کل خیلی بزرگه.
نظافت کنیم.
شغلمون توی اون عمارت این هست.
چند روز دیگه بعد.
من و دوستم داریم میریم به اون عمارت.
خیلی خوشحالیم.
واسه خودمون کار پیدا کردیم.
امید وارم که اشتباهی پیش نیاد.
خلاصه کارمون رو درست انجام میدیم.
رسیدیم به عمارت.
وارد شدیم.
خانوم عمارت اومد.
گفت
خانوم عمارت:سلام خودتون رو معرفی کنید
ا/ت:این دوستم لاراست منم ا/ت هستم.
خانوم عمارت:منم سونگ اون هستم.
ا/ت:بهتون چی بگیم.
خانوم عمارت:خانوم عمارت.
ا/ت:چشم.
خانوم عمارت:تو خیلی خوشگلی شوهر داری.
ا/ت:من مجردم.
خانوم عمارت:چند سالته.
ا/ت:داشتم میگفتم که ۱۸ سالمه که یهو یه پسر جذاب و خوشتیپ از در عمارت اومد تو.
تهیونگ:اینا کی هستن
خانوم عمارت:پسرم اینا خدمتکارای ندیدن.
تهیونگ:به من نگو پسرم تو مادر من نیستی.
خانوم عمارت:این شون تهیونگ یعنی ارباب عمارتن ولی من زن باباشم پدرش هم پسرش رو ارباب کرد.
ا/ت:اها پس ما شروع کنیم به کار.
خانوم عمارت:اره.
این خانومه که خیلی مهربون هست.
این پسره چشه اخه.
خیلی جذابه ولی.
اما خیلی سرده اخلاقش.
رفتیم شروع به کار کردیم.
ادامه دارد.
لایک:۱۵
فالور:۶
مطلب:۵
بچها خیلی زحمت کشیدم لطفا لایک فالورام و مطلب رو انجام بدید.
یه نفر هم میتونه ۵تا مطلب بنویسه پس لطفا بنویسید.
۴.۵k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.