فیک : بیبی گرل
جوئا : اپا چی میگی ؟
چان : برو وسیله هاتو جمع کن میری خونه مامانت
جوئا : اپا من ازش بدم میاد میفهمی؟ ازش بدم میاد
چان : میخوای خواهرات رو ببینی
جوئا : خواهر؟
چان : مادرت بعد من عاشق یه مرد شد و از اون مرد حامله شدو بچه دار شد حالا برو وسیله هات رو جمع کن و برو
جوئا : باشه ( بغض)
الینا ویو
رفتم بالا با بغض لباسامو جمع کردم به لباسم پوشیدم ( استایل اول ) و با چمیدونم رفتم پایین که مامانمو دیدم چرا باید بهش بگم مامان ؟ وقتی تو بچگی منو ول کرد عه
لیا : دخترم
* لیا میخواست جوئا رو بغل کنه اما جوئا جاخالی داد
جولیا : سلام
جوئا : سلام ( سرد )
جولیا : اومم...بیا بریم
*جولیا چمدونه جوئا رو گرفت
جوئا : خودم میارمش
جولیا : نه بعد اینکه رفتیم خونه چمدونتو میزاریم و میریم دو نفری بیرون
جوئا : اوک
جولیا : ببینم تو پسری یا دختر؟
جوئا : دخترم
جولیا: پس چرا اینقدر شبی به پسرایی ؟ { استایل خودمه خوب... 👈🏻👉🏻}
جوئا : چون امم... به استایل پسرونه و موهای پسرونه علاقه دارم
جولیا : اهان
* سوار ماشین شدن و رفتن خونه لیا و پیاده شدن {🗿}
جوئا : واوووو
لیا : میدونستم خوشت میاد
جولیا : من میرم اماده شم
لیا : گشنت نی؟
جوئا : نه
لیا : اوک
جولیا : اماده شدم بریم
جوئا ویو
وای این چه لباسی روناش دیده میشه....وایسا الان من غیرتی شدم وات؟ ( استایل دوم )
جوئا : بریم
#ویوبیرون
یه یارو : جوووون
جوئا : گوه خوری نکن
یه یارو : چییییی؟
جوئا : گفتم گوه خوردی نکن ( داد )
*همون یارو مشت زد تو دهن جوئا و کنار لبش خون اومد
جوئا : لعنتی
* جوئا لگد زد تو شکم یارو و جولیا با ترس دستشو میکشید
جوئا : یه بار دیگه ببینم این درو ورا میچرخی من میدونمو تو یاروش کیر ندار
یارو : گمشو باو
* جوئا گوشیش و هدفونشو از تو کیف کولیش درورد و اهنگ گذاشت
« توجه : جوئا وقتی میخواد یکی رو کتک بزنه اول اهنگ میزاره و حمله میکنه »
جوئا : ولم کن جولیا
جولیا : تروخدا دعوا نکن ( گریه )...هق... بیا بیرم لبت داره خون میاد تروخدا....هق...
*جوئا وقتی گریه های جولیا رو دید هندفن از دستش اوفتاد و بغلش کرد
جوئا : اوکی اوکی گریه نکن
* از هم جدا شدن و جوئا هندفنشو و کولشو از رو زمین برداشت و به اون یارو فاک نشون داد و رفتن داخل یه کافه
تهیونگ : های چی میل دارید
جوئا : همون همیشگی
تهیونگ : لبت داره خون میاد جوئا
جوئا : ولش
جولیا : هم دیگه رو میشناسید ؟
جوئا : اره
جولیا : من پارک جولیام { اگه فامیلی شو درست حفظ کرده باشم }
تهیونگ : منم کیم تهیونگ
جوئا : اهم...منم لی جوئا هستم
تهیونگ : حسود
جوئا : من حسود نیستم اوپا
نامجون : چه طوری جوجه
ن
جوئا : خوبم
جین : بیاین تو اشپز خونه....اووو سلام کولوچه
جوئا : سلام
جیمین : سلام موچی
......
بای
منتظر بمونید
چان : برو وسیله هاتو جمع کن میری خونه مامانت
جوئا : اپا من ازش بدم میاد میفهمی؟ ازش بدم میاد
چان : میخوای خواهرات رو ببینی
جوئا : خواهر؟
چان : مادرت بعد من عاشق یه مرد شد و از اون مرد حامله شدو بچه دار شد حالا برو وسیله هات رو جمع کن و برو
جوئا : باشه ( بغض)
الینا ویو
رفتم بالا با بغض لباسامو جمع کردم به لباسم پوشیدم ( استایل اول ) و با چمیدونم رفتم پایین که مامانمو دیدم چرا باید بهش بگم مامان ؟ وقتی تو بچگی منو ول کرد عه
لیا : دخترم
* لیا میخواست جوئا رو بغل کنه اما جوئا جاخالی داد
جولیا : سلام
جوئا : سلام ( سرد )
جولیا : اومم...بیا بریم
*جولیا چمدونه جوئا رو گرفت
جوئا : خودم میارمش
جولیا : نه بعد اینکه رفتیم خونه چمدونتو میزاریم و میریم دو نفری بیرون
جوئا : اوک
جولیا : ببینم تو پسری یا دختر؟
جوئا : دخترم
جولیا: پس چرا اینقدر شبی به پسرایی ؟ { استایل خودمه خوب... 👈🏻👉🏻}
جوئا : چون امم... به استایل پسرونه و موهای پسرونه علاقه دارم
جولیا : اهان
* سوار ماشین شدن و رفتن خونه لیا و پیاده شدن {🗿}
جوئا : واوووو
لیا : میدونستم خوشت میاد
جولیا : من میرم اماده شم
لیا : گشنت نی؟
جوئا : نه
لیا : اوک
جولیا : اماده شدم بریم
جوئا ویو
وای این چه لباسی روناش دیده میشه....وایسا الان من غیرتی شدم وات؟ ( استایل دوم )
جوئا : بریم
#ویوبیرون
یه یارو : جوووون
جوئا : گوه خوری نکن
یه یارو : چییییی؟
جوئا : گفتم گوه خوردی نکن ( داد )
*همون یارو مشت زد تو دهن جوئا و کنار لبش خون اومد
جوئا : لعنتی
* جوئا لگد زد تو شکم یارو و جولیا با ترس دستشو میکشید
جوئا : یه بار دیگه ببینم این درو ورا میچرخی من میدونمو تو یاروش کیر ندار
یارو : گمشو باو
* جوئا گوشیش و هدفونشو از تو کیف کولیش درورد و اهنگ گذاشت
« توجه : جوئا وقتی میخواد یکی رو کتک بزنه اول اهنگ میزاره و حمله میکنه »
جوئا : ولم کن جولیا
جولیا : تروخدا دعوا نکن ( گریه )...هق... بیا بیرم لبت داره خون میاد تروخدا....هق...
*جوئا وقتی گریه های جولیا رو دید هندفن از دستش اوفتاد و بغلش کرد
جوئا : اوکی اوکی گریه نکن
* از هم جدا شدن و جوئا هندفنشو و کولشو از رو زمین برداشت و به اون یارو فاک نشون داد و رفتن داخل یه کافه
تهیونگ : های چی میل دارید
جوئا : همون همیشگی
تهیونگ : لبت داره خون میاد جوئا
جوئا : ولش
جولیا : هم دیگه رو میشناسید ؟
جوئا : اره
جولیا : من پارک جولیام { اگه فامیلی شو درست حفظ کرده باشم }
تهیونگ : منم کیم تهیونگ
جوئا : اهم...منم لی جوئا هستم
تهیونگ : حسود
جوئا : من حسود نیستم اوپا
نامجون : چه طوری جوجه
ن
جوئا : خوبم
جین : بیاین تو اشپز خونه....اووو سلام کولوچه
جوئا : سلام
جیمین : سلام موچی
......
بای
منتظر بمونید
۴.۳k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.