فیک سایه سیاه پارت 13
جیمین؛ از اتاق اومدم بیرون رفتم تو اتاقم و خوابیدم
*پرش زمانی ساعت 12 شب
دایانا ؛ با صدای آلارم گوشی بیدار شدم دستی توی موهام کشیدم از جام بلند شدم رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون در کمدمو باز کردم یه شلوار چرم و یه تیشرت مشکی پوشیدم رفتم سمت تخت خم شدم و کیفمو از زیرش برداشتم داخل اون کیف وسایل شخصی ماموریتامو میزاشتم مثل کمربند چاقو هام ، پنجه بوکسم و خیلی چیزای دیگه ، دستکش ها مو دستم کردم کمربندمو بستم کیفو بستم گذاشتم سر جاش رفتم اسلحمو برداشتم و کت چرم مشکیمو پوشیدم ساعتو نگا کردم 1:30 بود دیشب شام نخوردم رفتم بیرون تا یه چیزی بخورم
از دید جیمین : با صدای گوشیم بیدار شدم ساعتو نگا کردم 1 بود پا شدم سریع یه دوش گرفتم یه شلوار مشکی با یه تیشرت سفید و یه کاپشن مشکی پوشیدم جعبه تجهیزات و اسلحمو برداشتم و رفتم بیرون داشتم میرفتم پایین که دیدم از اشپز خونه صدا میاد اهمیت ندادم حتما یا اجوما یا خدمتکاران نشستم رو مبل منتظر پسرا بودم که یهو دایانا از اشپزخونه اومد بیرون
وانشات سایه سیاه از جیمین
پارت 12
دایانا ؛ رفتم تو اشپزخونه ولی به جز میوه چیزی نبود یه سیب برداشتم و رفتم تو سالن که دیدم رئیس پارک نشسته روی مبل با دیدن من کمی تعجب کرد و گفت
جیمین : تو اونجا چیکار میکردی ؟
دایانا : اب خوردم و یه سیب برداشتم
جیمین : واسه اولین ماموریتت اماده ای ؟
دایانا : 🙁 (نگاه سوالی و بی تفاوت )
جیمین : چیه ؟
دایانا : این اولین ماموریتم نیست
جیمین : تو باند من هست
دایانا :...
جیمین ؛ گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود جواب دادم ، الو کجایین
ته : دم در بیا جیمین: باش
جیمین : زود باش بریم
هر دو به همراه افرادشون رفتن سوار ماشین شدن و به طرف اسکله حرکت کردن تو راه هیچکدوم حرف نمیزدن
جیمین : هر کدوم یه بیسیم بردارید مشکلی پیش اومد خبر بدین همتون تو موقعیت هاتون باشید تا مشکلی پیش نیاد
همگی : باشه
جیهوپ : دایانا ...تو خوبی ؟
دایانا : خوبم ممنونم
بلاخره رسیدن به اسکله ماشین 300 متر دورتز از اسکله متوقف شد همخ تو موقعیت هاشون بودن جیمین و دایانا هم برای تحویل محموله رفتن
جیمین : سلام اقای یانگ
اقای یانگ: سلام پارک حالت چطوره
جیمین : خوبم ، محموله حاضره
اقای یانگ : اره حاضره میتونی چکش کنی
جیمین : دایانا حواستو جمع کن
دایانا : باش
جیمین ؛ رفتم بالا جعبه هارو باز کردم محموله رو چک کردم خودش بود اومدم پاین افرادم اومدن محموله به ماشین انتقال دادن حدودا نیم ساعتی طول کشید ، کیف پولارو دادم به یانگ
نظرتونو بگین 😍
*پرش زمانی ساعت 12 شب
دایانا ؛ با صدای آلارم گوشی بیدار شدم دستی توی موهام کشیدم از جام بلند شدم رفتم یه دوش گرفتم اومدم بیرون در کمدمو باز کردم یه شلوار چرم و یه تیشرت مشکی پوشیدم رفتم سمت تخت خم شدم و کیفمو از زیرش برداشتم داخل اون کیف وسایل شخصی ماموریتامو میزاشتم مثل کمربند چاقو هام ، پنجه بوکسم و خیلی چیزای دیگه ، دستکش ها مو دستم کردم کمربندمو بستم کیفو بستم گذاشتم سر جاش رفتم اسلحمو برداشتم و کت چرم مشکیمو پوشیدم ساعتو نگا کردم 1:30 بود دیشب شام نخوردم رفتم بیرون تا یه چیزی بخورم
از دید جیمین : با صدای گوشیم بیدار شدم ساعتو نگا کردم 1 بود پا شدم سریع یه دوش گرفتم یه شلوار مشکی با یه تیشرت سفید و یه کاپشن مشکی پوشیدم جعبه تجهیزات و اسلحمو برداشتم و رفتم بیرون داشتم میرفتم پایین که دیدم از اشپز خونه صدا میاد اهمیت ندادم حتما یا اجوما یا خدمتکاران نشستم رو مبل منتظر پسرا بودم که یهو دایانا از اشپزخونه اومد بیرون
وانشات سایه سیاه از جیمین
پارت 12
دایانا ؛ رفتم تو اشپزخونه ولی به جز میوه چیزی نبود یه سیب برداشتم و رفتم تو سالن که دیدم رئیس پارک نشسته روی مبل با دیدن من کمی تعجب کرد و گفت
جیمین : تو اونجا چیکار میکردی ؟
دایانا : اب خوردم و یه سیب برداشتم
جیمین : واسه اولین ماموریتت اماده ای ؟
دایانا : 🙁 (نگاه سوالی و بی تفاوت )
جیمین : چیه ؟
دایانا : این اولین ماموریتم نیست
جیمین : تو باند من هست
دایانا :...
جیمین ؛ گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود جواب دادم ، الو کجایین
ته : دم در بیا جیمین: باش
جیمین : زود باش بریم
هر دو به همراه افرادشون رفتن سوار ماشین شدن و به طرف اسکله حرکت کردن تو راه هیچکدوم حرف نمیزدن
جیمین : هر کدوم یه بیسیم بردارید مشکلی پیش اومد خبر بدین همتون تو موقعیت هاتون باشید تا مشکلی پیش نیاد
همگی : باشه
جیهوپ : دایانا ...تو خوبی ؟
دایانا : خوبم ممنونم
بلاخره رسیدن به اسکله ماشین 300 متر دورتز از اسکله متوقف شد همخ تو موقعیت هاشون بودن جیمین و دایانا هم برای تحویل محموله رفتن
جیمین : سلام اقای یانگ
اقای یانگ: سلام پارک حالت چطوره
جیمین : خوبم ، محموله حاضره
اقای یانگ : اره حاضره میتونی چکش کنی
جیمین : دایانا حواستو جمع کن
دایانا : باش
جیمین ؛ رفتم بالا جعبه هارو باز کردم محموله رو چک کردم خودش بود اومدم پاین افرادم اومدن محموله به ماشین انتقال دادن حدودا نیم ساعتی طول کشید ، کیف پولارو دادم به یانگ
نظرتونو بگین 😍
۶۱.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.