گفت:
گفت:
باور کن منظوری نداشتم.
و من خشمگین گفتم؛
منظوری نداشتی؟ میدانی من هر بار با شنیدن حرفهایت چه حسی پیدا میکردم؟ دلم میخواست انگشت کنم داخل گلویم و تمام خود را بالا بیاورم...
تمام وجود و هویت و روحم را شاید تبدیل به کسی شوم که هیچکدام از آنها ربطی به او ندارد.
این قدر از خودم متنفرم میشدم! چطور میتوانی بگویی منظوری نداشتی؟
"مریم دولتیاری"
باور کن منظوری نداشتم.
و من خشمگین گفتم؛
منظوری نداشتی؟ میدانی من هر بار با شنیدن حرفهایت چه حسی پیدا میکردم؟ دلم میخواست انگشت کنم داخل گلویم و تمام خود را بالا بیاورم...
تمام وجود و هویت و روحم را شاید تبدیل به کسی شوم که هیچکدام از آنها ربطی به او ندارد.
این قدر از خودم متنفرم میشدم! چطور میتوانی بگویی منظوری نداشتی؟
"مریم دولتیاری"
۹۴۴
۲۳ آذر ۱۴۰۳