پسر مغرور مدرسه دشمن من 3...
ویو ته
ا.ت بیهوش شد فیلیکس رو بردن زندان و من ا.ت
رو بردم بیمارستان بعد چند مین دکتر اومد و بهم گفت
دکتر: شما همراه خانم ا.ت هستید؟
_: بله خودمم اتفاقی افتاده؟
دکتر: بله خانم ا.ت چند ماهیه که افسردگی دارشتن و
الان زیاد تر شده
_: چ چی یعنی باید الان چیکار کنم؟
دکتر: باید تحت درمان قرار بگیره باید خوب ازش
مراقبت بشه
_: ممنون میتونین مرخصیش کنین
دکتر: بله ولی بیهوش هستن
_: اشکال ندارد ممنونم
ا.ت رو گذاشتم توی ماشین و بردمش خونه خودم
ما خیلی فرق کردیم ما دیگه حتی باهم حرفم نمیزنیم
اگه دوست دخترم اونو ببینه چی ؟
اههه ولش دختره ی ایکبیری فکر کرده نمی دونم می خواد
وقتی باهاش ازدواج کردم اموالمو بالا بکشه
رفتیم عمارت من و گذاشتمش روی تخت که
+: اممممم
_: ا.ت خوبی؟بیدار شدی؟
+: من کجام؟
_: خونه ی من
+: چی!
_: گفتم که خونه ی منی
+: من باید برم خونه
_: تو افسردگی گرفتی باید بدونم چرا و
دیگه باهام حرف میزنی.؟؟
+: ببین من حرفی برای گفتن به تو ندارم
هر چی بود بین ما تموم شد
_: هی سریع بگو چرا...
+: من می دونستم افسردگی گرفتم ولی به روی خودم
نمی آوردم چون تو برات هیچ اهمیتی نداشت
ته..تو به من گفتی باهات حرف نزنم
ته...هق...من عاشقت بودممممم
_: چی؟
+: هیچی اگه گوش داده باشی می فهمی من دیگه برم
ویو ا.ت
من پاشدم که برم که ته دستمو
گرفت کوبوند قد دیوار
+: اخخخ داری چی کار می کنی؟
_: نمیزارم بری
+: خواهش می کنم
_: اوکی
ته دستمو ول کر و من رفتم خونه بابا
و مامان اومدن جلوی من و ذوق داشتن و بهم گفتن
ب ا.ت: تو باید بری آمریکا اونجا برات پیشنهاد کار اومده
+: من کاری جز مافیایی به دردم نمی خوره
م ا.ت: میدونین تو باید جایگزین پدرت بشی پس از همین الان باید بری کار آموزی ببینی
+: واقعاً!
ب ا.ت م ا.ت: اره
وسایلامو جمع کردمو رفتم آمریکا اونجا دوست صمیمی دوران بچه گیم رو دیدم من وقتی بچه بودم
توی آمریکا ندگی میکردیم و تنها دوستی که از اونجا دارم
الیناس
+: الیناااااا
&: ا.تتتتت ( دیگه خودتون میدونین این علامت کیه)
+: دختر خیلی وقته ندیدمت
&: اینجا چی کار می کنی تو نباید کره باشی؟
+: اومدم اینجا کار آموزی ببینم
&: عالیه منم دارم کار آموزی همونی که میدونی رو میبینم
+: واییییی بلخره تونستیمممممم
&: اره بریممممم
منو الینا رفتیم توی خونه ای که با هم خریده بودیم
خیلی خوشگل بود هنوز تغییر نکرده بود
ویو ته
امروز رفتم سمت در عمارت ا.ت و در زدم
مامانش وا کرد
م ا.ت: او سلام تهیونگ پسرم از این ورا؟
_: اومدم ا.ت رو ببیینم
م ا.ت: اون رفته کار آموزی توی آمریکا
_: چی؟ کی برمیگرده؟
م ا.ت: طولانی نیست توی همین هفته بر می گرده
_: اوکی ممنون خاله
م ا.ت: خواهش م بکنم پسرم خداحافظ
_: خداحافظ
هفته ی بعد
ویو ا.ت
وایییی خوب شد برگشتم خیلی خسته کننده بود
اه ولی اینجاش خوب بود که بعد از 10 سال دوست بچه گیم
رو دیدم که ته با بقیه ی دوستامون منظورم اعضاس
پریدن بغلم ودف یعنی چی؟
+: ته؟ جیمین؟ کوک؟شوگا؟جیهوپ؟جین؟نامجون؟
همه: هومممممم؟
+: خوبین شما ها؟
_: اره
(~علامت کوک ÷علامت جیمین =علامت شوگا ∆علامت نامجون /علامت جیهوپ ٫علامت جین)
~: تا تو باشی حالمون بهتره
∆: کار افتضاحی بود که باهات بهم زدیم
٫: معذرت دیگه تکرار نمیشه
/: آشتی کردیم اره؟
÷: نمی خوای با موچیت درست صحبت کنی؟
+: یا قمر بنی هاشم 😶
همه: 😐 و 😑
&: اینجا چه خبره؟
√: منم نمی دونم
(×علامت جولیا ¶علامت لیا °علامت آیو ^علامت وان |علامت بورام)
×: ریدم توی این وضع
^: هی هی آروم باشین
°: نمی تونم اینو اینجوری ببینم
¶: هن؟
|: بسه دیگه
+: اهم اهم
و....
خمارییییییی🗿
ا.ت بیهوش شد فیلیکس رو بردن زندان و من ا.ت
رو بردم بیمارستان بعد چند مین دکتر اومد و بهم گفت
دکتر: شما همراه خانم ا.ت هستید؟
_: بله خودمم اتفاقی افتاده؟
دکتر: بله خانم ا.ت چند ماهیه که افسردگی دارشتن و
الان زیاد تر شده
_: چ چی یعنی باید الان چیکار کنم؟
دکتر: باید تحت درمان قرار بگیره باید خوب ازش
مراقبت بشه
_: ممنون میتونین مرخصیش کنین
دکتر: بله ولی بیهوش هستن
_: اشکال ندارد ممنونم
ا.ت رو گذاشتم توی ماشین و بردمش خونه خودم
ما خیلی فرق کردیم ما دیگه حتی باهم حرفم نمیزنیم
اگه دوست دخترم اونو ببینه چی ؟
اههه ولش دختره ی ایکبیری فکر کرده نمی دونم می خواد
وقتی باهاش ازدواج کردم اموالمو بالا بکشه
رفتیم عمارت من و گذاشتمش روی تخت که
+: اممممم
_: ا.ت خوبی؟بیدار شدی؟
+: من کجام؟
_: خونه ی من
+: چی!
_: گفتم که خونه ی منی
+: من باید برم خونه
_: تو افسردگی گرفتی باید بدونم چرا و
دیگه باهام حرف میزنی.؟؟
+: ببین من حرفی برای گفتن به تو ندارم
هر چی بود بین ما تموم شد
_: هی سریع بگو چرا...
+: من می دونستم افسردگی گرفتم ولی به روی خودم
نمی آوردم چون تو برات هیچ اهمیتی نداشت
ته..تو به من گفتی باهات حرف نزنم
ته...هق...من عاشقت بودممممم
_: چی؟
+: هیچی اگه گوش داده باشی می فهمی من دیگه برم
ویو ا.ت
من پاشدم که برم که ته دستمو
گرفت کوبوند قد دیوار
+: اخخخ داری چی کار می کنی؟
_: نمیزارم بری
+: خواهش می کنم
_: اوکی
ته دستمو ول کر و من رفتم خونه بابا
و مامان اومدن جلوی من و ذوق داشتن و بهم گفتن
ب ا.ت: تو باید بری آمریکا اونجا برات پیشنهاد کار اومده
+: من کاری جز مافیایی به دردم نمی خوره
م ا.ت: میدونین تو باید جایگزین پدرت بشی پس از همین الان باید بری کار آموزی ببینی
+: واقعاً!
ب ا.ت م ا.ت: اره
وسایلامو جمع کردمو رفتم آمریکا اونجا دوست صمیمی دوران بچه گیم رو دیدم من وقتی بچه بودم
توی آمریکا ندگی میکردیم و تنها دوستی که از اونجا دارم
الیناس
+: الیناااااا
&: ا.تتتتت ( دیگه خودتون میدونین این علامت کیه)
+: دختر خیلی وقته ندیدمت
&: اینجا چی کار می کنی تو نباید کره باشی؟
+: اومدم اینجا کار آموزی ببینم
&: عالیه منم دارم کار آموزی همونی که میدونی رو میبینم
+: واییییی بلخره تونستیمممممم
&: اره بریممممم
منو الینا رفتیم توی خونه ای که با هم خریده بودیم
خیلی خوشگل بود هنوز تغییر نکرده بود
ویو ته
امروز رفتم سمت در عمارت ا.ت و در زدم
مامانش وا کرد
م ا.ت: او سلام تهیونگ پسرم از این ورا؟
_: اومدم ا.ت رو ببیینم
م ا.ت: اون رفته کار آموزی توی آمریکا
_: چی؟ کی برمیگرده؟
م ا.ت: طولانی نیست توی همین هفته بر می گرده
_: اوکی ممنون خاله
م ا.ت: خواهش م بکنم پسرم خداحافظ
_: خداحافظ
هفته ی بعد
ویو ا.ت
وایییی خوب شد برگشتم خیلی خسته کننده بود
اه ولی اینجاش خوب بود که بعد از 10 سال دوست بچه گیم
رو دیدم که ته با بقیه ی دوستامون منظورم اعضاس
پریدن بغلم ودف یعنی چی؟
+: ته؟ جیمین؟ کوک؟شوگا؟جیهوپ؟جین؟نامجون؟
همه: هومممممم؟
+: خوبین شما ها؟
_: اره
(~علامت کوک ÷علامت جیمین =علامت شوگا ∆علامت نامجون /علامت جیهوپ ٫علامت جین)
~: تا تو باشی حالمون بهتره
∆: کار افتضاحی بود که باهات بهم زدیم
٫: معذرت دیگه تکرار نمیشه
/: آشتی کردیم اره؟
÷: نمی خوای با موچیت درست صحبت کنی؟
+: یا قمر بنی هاشم 😶
همه: 😐 و 😑
&: اینجا چه خبره؟
√: منم نمی دونم
(×علامت جولیا ¶علامت لیا °علامت آیو ^علامت وان |علامت بورام)
×: ریدم توی این وضع
^: هی هی آروم باشین
°: نمی تونم اینو اینجوری ببینم
¶: هن؟
|: بسه دیگه
+: اهم اهم
و....
خمارییییییی🗿
۲۲.۷k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.