P2🌙🌸
P2🌙🌸
هایمین«دیدم کوک با ته دارن گیم بازی میکنن وایستادم و متوجه حضور من نشدن داشتم نگاه میکردم که دعوا شروع شد
ته«من بردم
کوک«نه من بردم
ته«الکی نگو من بردم
کوک«عه ببین کی میگه الکی نگو
ته«تو باختی
کوک«نه تو باختی
هایمین«اهم اهم ..برگشتن سمتم «بزارید ببینم ....جفتتون بردین
کوک«واقعا
ته«راست میگه
ته و کوک«هوراااااااااا
هایمین«خوشحال شدم که کنار اومدن دیگه گفتم بزار بازی کنن منم رفتم اتاق تا یکم نقاشی کنم
جیمین«خواب بودم که با صدا زدن های جین بیدار شدم
جین«بلند شو ببینم ولو شدی رو تخت بیا پایین
جیمین«گیج بودم جین چی می گفت رفتم پایین دیدم همه جمعاً
نامجون«عه جیمین اومد خب همه بیاید جم شین ....خب پی دی نیم الان بهم زنگ زد که گفت ۳روز دیگه کنسرت داریم تو سئول وباید بريم تمرین کنیم
شوگا«خب نمیشد بعداً بگی من از خواب نازنینم زدم به خاطر این
نامجون«پی دی نیم گفت بیاید کمپانی تا تمرین کنیم برین آماده شین بريم برا تمرین
همه«چشم
هایمین«رفتم اتاق که دیدم کوک هم اومد«اول من بعد تو
کوک«نه خیر اول من بعد تو
هایمین«هوففف من میرم حموم تو اتاق عوض کن.....لباس هامو برداشتم و رفتم حموم عوض کنم وقتی کارم تموم شد رفتم بیرون که دیدم کوک فقط شلوار تنشه و پیراهن نداره سریع چشمامو گرفتم و بهش پشت کردم«تو ۳ ساعته داری شلوار می پوشی حداقل بگو لباس ندارم
کوک«خب داشتم دنبال لباس میگشتم بعدشم من شبا بدون پیراهن میخوابم برا تو عادی الکی خودتو خجالتی نشون نده احمق
هایمین«تحمق خودتی میمون
کوک«به خ شتیپ ترین مرد سال میگی میمون عنتر
هایمین«ت عم به زیبا ترین دختر سال میگی عنتر روانی..داشتیم دعوا میکردیم
کوک«بسه آدم با تو بحس کنه به جایی نمیرسه
هایمین«ایششششش و رفتیم بیرون سوار ون شدیم و رفتیم
اسلاید۲ لباس هایمین موقع رفتن به کمپانی
هایمین«دیدم کوک با ته دارن گیم بازی میکنن وایستادم و متوجه حضور من نشدن داشتم نگاه میکردم که دعوا شروع شد
ته«من بردم
کوک«نه من بردم
ته«الکی نگو من بردم
کوک«عه ببین کی میگه الکی نگو
ته«تو باختی
کوک«نه تو باختی
هایمین«اهم اهم ..برگشتن سمتم «بزارید ببینم ....جفتتون بردین
کوک«واقعا
ته«راست میگه
ته و کوک«هوراااااااااا
هایمین«خوشحال شدم که کنار اومدن دیگه گفتم بزار بازی کنن منم رفتم اتاق تا یکم نقاشی کنم
جیمین«خواب بودم که با صدا زدن های جین بیدار شدم
جین«بلند شو ببینم ولو شدی رو تخت بیا پایین
جیمین«گیج بودم جین چی می گفت رفتم پایین دیدم همه جمعاً
نامجون«عه جیمین اومد خب همه بیاید جم شین ....خب پی دی نیم الان بهم زنگ زد که گفت ۳روز دیگه کنسرت داریم تو سئول وباید بريم تمرین کنیم
شوگا«خب نمیشد بعداً بگی من از خواب نازنینم زدم به خاطر این
نامجون«پی دی نیم گفت بیاید کمپانی تا تمرین کنیم برین آماده شین بريم برا تمرین
همه«چشم
هایمین«رفتم اتاق که دیدم کوک هم اومد«اول من بعد تو
کوک«نه خیر اول من بعد تو
هایمین«هوففف من میرم حموم تو اتاق عوض کن.....لباس هامو برداشتم و رفتم حموم عوض کنم وقتی کارم تموم شد رفتم بیرون که دیدم کوک فقط شلوار تنشه و پیراهن نداره سریع چشمامو گرفتم و بهش پشت کردم«تو ۳ ساعته داری شلوار می پوشی حداقل بگو لباس ندارم
کوک«خب داشتم دنبال لباس میگشتم بعدشم من شبا بدون پیراهن میخوابم برا تو عادی الکی خودتو خجالتی نشون نده احمق
هایمین«تحمق خودتی میمون
کوک«به خ شتیپ ترین مرد سال میگی میمون عنتر
هایمین«ت عم به زیبا ترین دختر سال میگی عنتر روانی..داشتیم دعوا میکردیم
کوک«بسه آدم با تو بحس کنه به جایی نمیرسه
هایمین«ایششششش و رفتیم بیرون سوار ون شدیم و رفتیم
اسلاید۲ لباس هایمین موقع رفتن به کمپانی
۵۷.۴k
۲۸ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.