پارت ١٥

جونگ کوک دستتو گرفت و برد داخل اتاق بهت گفت

% گفتم أگه تقلب کنی تنبیه میشی اوکی
$ ولم کم ولممممم کننننننن چراغ هارو خاموش کرد و اومد رو تخت لباستو در اوورد چون تاریک بود خجالت نمیکشیدی

جونگ کوک هم لباسشو در اورد


روت خیمه زد گفت
% خب بیبی امااده ای

$ ترو خدا ولممممم کننننن



% نوچ نوچ نوچ انقد تنبیهت میکنم تا یک سال نتونی راه بری میبوسمت أگه همراهی
نکردی به فاکت میدم



میخاستی حرف بزنی ولی لبتو بوسید تو هم ترسیدی

و ادامه دادی همراهیش میکردی


نویسنده: ارمی های عزیز دخترانه و پسران عزیز ایرانی خارجی خوب خارجی که هیچ دوستان ایرانی لطفا به فاک رفتن /ت را نخأنید لطفا زیر ٢٠ سال به پائين نبینند تشکر و سپاس🤣


کوک روت خیمه زد و دیکشو گذاشت توت و میکوبید تو کم کم نأله میکردی


میگفتی ببخشید ببخشید یهو جونگ کوک محکم کونید تو گریه کوفت و میگفتی باش باشه ببخشید


% بگو گوه خوردم

$ گوه خوردم ببخشید لطفا ایییی

جونگ کوک ولت کرد بهت گفت خب بهتر لباستو ببخشید جونگ کوک لباسشو پوشید و رفت تو از گریه رو تخت دراز کشیدین میگفتی وایی خدا حالا چیکار کنم این منو میکشه اخر باید خز دستش فرار کنم خداا ولی هر جا میرم پیدام میکنه چرا اخه


کم کم ساعت ٨ نیم شد کوک صدات زد و گفت بیا غذا بخوریم تو رفتی پائين خدمتکار و دیدی بهش سلام دادی و گفتی امشب همرأش نمیای خونش


خدمتکار ها میز رو چیدن تو و کوک غلارو خوردین کک کم ساعت ٩ شد




غذا تموم شد


خدمتکارا میز رو جمع کردن تو و کوک رفتین رو مبل و یه فیلم خیلی ترسناک گذاشتی و میدیدن


داشتین میدیدین رفتین کلی خوراکی اورددین


% ا/ت یه چیز بگم

$ هوم

%‌ کانجو دوست دخترم نیس همه چی نقشه بود تا تورو عزیزت کنیم اون هیچیم نمیشه


$ اها ولی چرا اینکارو کردی برو رل بزن من که ازت متنفرم

% ولش در موردش حرف نزنیم فیلم ببین


فیلم رو دیدی ساعت ٩ نیم شد فیلم تموم شد تلویزیون رو خاموش کردین که




که یهو برقا رفت و.....
ادامه دارد در خماری بمانید ..جررررررررر