پارت25
سناریو: جادوی شکوه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رسیدم دم در خونه که دیدم
جای در پر گل و کادوعه با یه نامه*
یومه: برداشتن نامه خوندنش* تچ... لعنت بهت
رفتن سمت خونه دازای
انقد سری میدویدم که منظره برام تار شده بود*
یومه: زنگ زدن به میساکی*
میساکی: سلام یومه چان^^
یومه؛ میساکی خبری از فئودر نداری
میساکی: نه چیشده
یومه: ادرس برام بفرست سری
میساکی: چی...
یومه: فقط بفرست
رسیدن در خونه دازای*قط کردن تلفن*
در زدن*
دازای: باز کردن در*سلام یومـ... چیشده
یومه: زود اماده شو بیا بریم الانه که بر فنا بریم
دازای: چیشدع
یومه: انقد حرف نزن سری
دازای: باش رفتن بعد چند دقیقه برگشتن*
پی ام امدن برای یومه*
یومه: خوبه دازای دنبالم بیا
رفتن سمت خونه فئودر*
چقد بزرگه
دازای: این خونه کیه
یومه: فئودر بیا بریم فئودر دیدی بگیرش باید ببریمش مافیا
میساکی: امدن... یومه چان نگران شدم منم امدم
یومه: عاها
رفتن داخل خونه
ادامه... دارد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رسیدم دم در خونه که دیدم
جای در پر گل و کادوعه با یه نامه*
یومه: برداشتن نامه خوندنش* تچ... لعنت بهت
رفتن سمت خونه دازای
انقد سری میدویدم که منظره برام تار شده بود*
یومه: زنگ زدن به میساکی*
میساکی: سلام یومه چان^^
یومه؛ میساکی خبری از فئودر نداری
میساکی: نه چیشده
یومه: ادرس برام بفرست سری
میساکی: چی...
یومه: فقط بفرست
رسیدن در خونه دازای*قط کردن تلفن*
در زدن*
دازای: باز کردن در*سلام یومـ... چیشده
یومه: زود اماده شو بیا بریم الانه که بر فنا بریم
دازای: چیشدع
یومه: انقد حرف نزن سری
دازای: باش رفتن بعد چند دقیقه برگشتن*
پی ام امدن برای یومه*
یومه: خوبه دازای دنبالم بیا
رفتن سمت خونه فئودر*
چقد بزرگه
دازای: این خونه کیه
یومه: فئودر بیا بریم فئودر دیدی بگیرش باید ببریمش مافیا
میساکی: امدن... یومه چان نگران شدم منم امدم
یومه: عاها
رفتن داخل خونه
ادامه... دارد
۵.۲k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.