برده فراری...۱۲🤍
که یهو دیدم شلوارش خیسه دستم اوردم بالا دیدم پر خون هست
+ پاهات زخمی شده یا...
با لکنت و به زور جوابم و داد
_پ..پ...
+هییششش فهمیدم
کتم و در اوردم و بستم دور کمرش و براید استایل بغلش کردم و بردمش سمت ماشینم و خودم نشستم و ا/ت رو بین پاهام نشوندم و شروع کردم به ماساژ دادن شکمش....جلوی یه سوپر مارکت به راننده ام اشاره کردم تا نگهداره ماسک و کلاهم و گذاشتم و به ا/ت گفتم
+زودی بر می گردم
رفتم تو فروشگاه و رفتم سمت نوار بهداشتی ها انواع مدل هاش رو داشت الان من از کجا بدونم از کدوم مدلش استفاده میکنه؟۱۰بسته هر کدوم یه مدلو برداشتم و بعدشم رفتم یه عالمه تنقلات خریدم چون تنقلات عمارت و خودم تموم کرده بودم حساب کردم و از فروشگاه اومدم بیرون سوار ماشین شدم و دادم شون به ا/ت بالاخره زبون باز کرد و گفت
_م..مرسی
تکیه دادمش به خودم و سرشو بوسیدم یکم احساس کردم داره خجالت میکشه
+هی چرا داری خجالت میکشی؟قراره به جاهای خوب داستان برسیم
با این حرفم بیشتر خجالت کشید و بیشتر تو بغلم مچاله شد
+جدا من دوست دخترخجالتی نمی خواما(با لحن شیطانی)
_اذیتم نکن
بالاخره رسیدیم به عمارت براید استایل بغلش کردم و بردم سمت اتاقش
+خودت می تونی بری حموم؟
_ا..اره
+برو حموم بیا زخمات و پانسمان کنم
ا/ت
وقتی از فروشگاه اومد شروع کرد به اذیت کردنم خیلی خجالت می کشیدم ازش .....از حموم در اومدم و لباسام و پوشیدم که یهو در و زد اومد تو نشست رو تخت و به کنارش اشاره کرد با تردید به سمتش رفتم و نشستم کنارش یه مسکن بهم داد و گفت
+بیا بخورش درد شکمت و کم میکنه عزیزم
گرفتم خوردم دردش خیلی خفیف بود ولی به هر حال که می ارزید و بعدش شروع کرد به پانسمان کردن زخمام اصلا هم توجه نمی کرد نزدیک جاهای ممنوعست یا نه به کارش ادامه می داد بعد اینکه پانسمان کردن رو تموم کرد گفت
+بگو اون عوضی باهات چیکارا کرد که منم بفهمم چی شایستسه یا نه
شروع کردم به تعریف کردن ماجرا بعد تموم شدنش جونگ کوک گفت....
+ پاهات زخمی شده یا...
با لکنت و به زور جوابم و داد
_پ..پ...
+هییششش فهمیدم
کتم و در اوردم و بستم دور کمرش و براید استایل بغلش کردم و بردمش سمت ماشینم و خودم نشستم و ا/ت رو بین پاهام نشوندم و شروع کردم به ماساژ دادن شکمش....جلوی یه سوپر مارکت به راننده ام اشاره کردم تا نگهداره ماسک و کلاهم و گذاشتم و به ا/ت گفتم
+زودی بر می گردم
رفتم تو فروشگاه و رفتم سمت نوار بهداشتی ها انواع مدل هاش رو داشت الان من از کجا بدونم از کدوم مدلش استفاده میکنه؟۱۰بسته هر کدوم یه مدلو برداشتم و بعدشم رفتم یه عالمه تنقلات خریدم چون تنقلات عمارت و خودم تموم کرده بودم حساب کردم و از فروشگاه اومدم بیرون سوار ماشین شدم و دادم شون به ا/ت بالاخره زبون باز کرد و گفت
_م..مرسی
تکیه دادمش به خودم و سرشو بوسیدم یکم احساس کردم داره خجالت میکشه
+هی چرا داری خجالت میکشی؟قراره به جاهای خوب داستان برسیم
با این حرفم بیشتر خجالت کشید و بیشتر تو بغلم مچاله شد
+جدا من دوست دخترخجالتی نمی خواما(با لحن شیطانی)
_اذیتم نکن
بالاخره رسیدیم به عمارت براید استایل بغلش کردم و بردم سمت اتاقش
+خودت می تونی بری حموم؟
_ا..اره
+برو حموم بیا زخمات و پانسمان کنم
ا/ت
وقتی از فروشگاه اومد شروع کرد به اذیت کردنم خیلی خجالت می کشیدم ازش .....از حموم در اومدم و لباسام و پوشیدم که یهو در و زد اومد تو نشست رو تخت و به کنارش اشاره کرد با تردید به سمتش رفتم و نشستم کنارش یه مسکن بهم داد و گفت
+بیا بخورش درد شکمت و کم میکنه عزیزم
گرفتم خوردم دردش خیلی خفیف بود ولی به هر حال که می ارزید و بعدش شروع کرد به پانسمان کردن زخمام اصلا هم توجه نمی کرد نزدیک جاهای ممنوعست یا نه به کارش ادامه می داد بعد اینکه پانسمان کردن رو تموم کرد گفت
+بگو اون عوضی باهات چیکارا کرد که منم بفهمم چی شایستسه یا نه
شروع کردم به تعریف کردن ماجرا بعد تموم شدنش جونگ کوک گفت....
۱۹.۳k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.