پارت5 عشق نامجون
از زبون لینا 👇
همینجور هیونجین را میزدم و مو هاش را میکشیدم بالاخره خسته شدم رفتم روی کاناپه نشستم و هیونجین و رفت داخل اتاقش اوفففففففففف
لینا::::اممممم چیزه نامجون ببخشید که این دعوا را دیدی😩
مونی:::نه اشکال نداره ولش کن حقش بود 💜
لینا:::😌😌😌😌
نامجون:::خب من دیگه مزاحم نمیشم تو برو بخواب منم میرم خونه مون
لینا:::خیلی خوب بای 👋👋👋
نامجون::بای👋👋👋
از زبون هیونجین 👇
وایییییییی این دختره عجب زوری داره اوفففففف خوب شد نامجون اینجا بود وگرنه زنده به گورم میکرد باید یه کاری کنم که لینا عاشق نامجون بشه اخه چی کار کنم اهان فهمیدم 😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈
از زبون لینا 👇
واقعا نامجون مهربون هست خیلی بچه ی خوبی هست از هیونجین بهتر وایییییی من چم شده چرا دارم با هیونجین مقایسه ش میکنم 😦😦😦
ولش کن رفتم روی تخت خوابیدم توی خواب ناز بودم که ......
از زبون هیونجین 👇
رفتم یه پارچ اب ورداشتم اروم رفتم توی اتاق لینا و خالی کردم روی سرش 😂😂😂😂😂😂😛😛😛😛😛
از زبون لینا 👇
پارچ را خالی کرد روی من اوفففففففففف
لینا::توی احمق چیکار کردی الان به حسابت میرسم 😡😡😡😡😡😡😡😡
هیونجین ::::وایسا وایسا اومدم بگم که من فردا از این خونه میرم خونه دوست دخترم همین😛😛😛😛
پارچ اب که دستش بود گرفتم با اینه که خالی بود پارچ را زدم توی سرش
هیونجین::اخخ خ خ خ خ خ خ خخخ خخ خخ
((((ادامه در پارت بعد لایک ها به 60 برسه 😗😗😗😗)))))
همینجور هیونجین را میزدم و مو هاش را میکشیدم بالاخره خسته شدم رفتم روی کاناپه نشستم و هیونجین و رفت داخل اتاقش اوفففففففففف
لینا::::اممممم چیزه نامجون ببخشید که این دعوا را دیدی😩
مونی:::نه اشکال نداره ولش کن حقش بود 💜
لینا:::😌😌😌😌
نامجون:::خب من دیگه مزاحم نمیشم تو برو بخواب منم میرم خونه مون
لینا:::خیلی خوب بای 👋👋👋
نامجون::بای👋👋👋
از زبون هیونجین 👇
وایییییییی این دختره عجب زوری داره اوفففففف خوب شد نامجون اینجا بود وگرنه زنده به گورم میکرد باید یه کاری کنم که لینا عاشق نامجون بشه اخه چی کار کنم اهان فهمیدم 😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈
از زبون لینا 👇
واقعا نامجون مهربون هست خیلی بچه ی خوبی هست از هیونجین بهتر وایییییی من چم شده چرا دارم با هیونجین مقایسه ش میکنم 😦😦😦
ولش کن رفتم روی تخت خوابیدم توی خواب ناز بودم که ......
از زبون هیونجین 👇
رفتم یه پارچ اب ورداشتم اروم رفتم توی اتاق لینا و خالی کردم روی سرش 😂😂😂😂😂😂😛😛😛😛😛
از زبون لینا 👇
پارچ را خالی کرد روی من اوفففففففففف
لینا::توی احمق چیکار کردی الان به حسابت میرسم 😡😡😡😡😡😡😡😡
هیونجین ::::وایسا وایسا اومدم بگم که من فردا از این خونه میرم خونه دوست دخترم همین😛😛😛😛
پارچ اب که دستش بود گرفتم با اینه که خالی بود پارچ را زدم توی سرش
هیونجین::اخخ خ خ خ خ خ خ خخخ خخ خخ
((((ادامه در پارت بعد لایک ها به 60 برسه 😗😗😗😗)))))
۲۰.۷k
۲۲ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.