منو یادت میاد ؟
پارت ۱۶
(آلا)
رفتیم داخل ماشین یه لباس آورد ، خیلی خوشکل بود «اسلاید ۲»
-ولی یونگی این برای ساحل من...
نذاشت حرفمو بزنم
یونگی : آره آره مناسبه نگران نباش ، ولی کجا لباستو عوض میکنی ؟
- امم ما که هنوز مطبیم ، میرم سرویس عوض میکنم
یونگی : باشه
کیفم که توش وسایل آرایشی بود رو همراه با لباس برداشتم و رفتم
فلش بک
از سرویس اومدم بیرون دوباره لباسم رو مرتب کردم و راه افتاده وقتی به ماشین رسیدم دیدم یونگی به ماشین تکیه داد تا متوجه من شد چند لحظه همینجوری زل زد بهم
- چیه زشت شدم ؟؟
یونگی : ن...اتفاقا خیلی خوشکل شدی
-بریم ؟؟
یونگی : آره بریم
فلش بک
وقتی رسیدیم ساحل یه چیز مثل آلاچیق بود و دور وبرش رو با لامپ و گل و اینچیزا تزعین شده بود وسطش هم یه میز دونفره بود با شمع و گلبرگ های قرمز و غذای های خوشمزه
- وایی اینجا چقد قشنگه
یونگی : خوشت اومد ؟؟
- خوشم اومد ؟؟ عالیه
یونگی : خب بفرمایید *صندلی رو براش کشید عقب*
خیلی عالی بود شام خوردن در این منظره زیبا و کنار یونگی بودن
فلش بک
شام و که خوردیم رفتیم دور آتیش نشستیم و یونگی گیتارش رو آورد و شروع به خوندن کرد
همه این لحظات اومدن به ساحل ، شام خوردن تو آلاچیق کنار دریا ، آهنگ خوندش همه خیلی برام آشنا بود انگار قبلا همه این حس هارو تجربه کردم
یونگی : آلا..آلا .. کجایی؟؟
- ها .. اهنگت خیلی آرامش بخش بود یه لحظه رفتم تو فکر
یونگی : خب من این همه سوپرایزت کردم نمیخوای تو هم یچیزی به ما بدی ؟؟
- خب مثلا چی؟؟
بلند شد و اومد جلوم رو زانو هاش نشست و .....
ادامه دارد
منتظر بودم لایک های پارت قبل بیشتر بشه ولی نشد اینقدر لایک برای این تعداد فالوور خیلی کمه الان دو پارت گذاشتم ولی شاید از پارت های بعد شرایط بزارم
پس لایک کنید❤
#بی_تی_اس #فیک #یونگی #رمان #شوگا
#BTS #Suga
(آلا)
رفتیم داخل ماشین یه لباس آورد ، خیلی خوشکل بود «اسلاید ۲»
-ولی یونگی این برای ساحل من...
نذاشت حرفمو بزنم
یونگی : آره آره مناسبه نگران نباش ، ولی کجا لباستو عوض میکنی ؟
- امم ما که هنوز مطبیم ، میرم سرویس عوض میکنم
یونگی : باشه
کیفم که توش وسایل آرایشی بود رو همراه با لباس برداشتم و رفتم
فلش بک
از سرویس اومدم بیرون دوباره لباسم رو مرتب کردم و راه افتاده وقتی به ماشین رسیدم دیدم یونگی به ماشین تکیه داد تا متوجه من شد چند لحظه همینجوری زل زد بهم
- چیه زشت شدم ؟؟
یونگی : ن...اتفاقا خیلی خوشکل شدی
-بریم ؟؟
یونگی : آره بریم
فلش بک
وقتی رسیدیم ساحل یه چیز مثل آلاچیق بود و دور وبرش رو با لامپ و گل و اینچیزا تزعین شده بود وسطش هم یه میز دونفره بود با شمع و گلبرگ های قرمز و غذای های خوشمزه
- وایی اینجا چقد قشنگه
یونگی : خوشت اومد ؟؟
- خوشم اومد ؟؟ عالیه
یونگی : خب بفرمایید *صندلی رو براش کشید عقب*
خیلی عالی بود شام خوردن در این منظره زیبا و کنار یونگی بودن
فلش بک
شام و که خوردیم رفتیم دور آتیش نشستیم و یونگی گیتارش رو آورد و شروع به خوندن کرد
همه این لحظات اومدن به ساحل ، شام خوردن تو آلاچیق کنار دریا ، آهنگ خوندش همه خیلی برام آشنا بود انگار قبلا همه این حس هارو تجربه کردم
یونگی : آلا..آلا .. کجایی؟؟
- ها .. اهنگت خیلی آرامش بخش بود یه لحظه رفتم تو فکر
یونگی : خب من این همه سوپرایزت کردم نمیخوای تو هم یچیزی به ما بدی ؟؟
- خب مثلا چی؟؟
بلند شد و اومد جلوم رو زانو هاش نشست و .....
ادامه دارد
منتظر بودم لایک های پارت قبل بیشتر بشه ولی نشد اینقدر لایک برای این تعداد فالوور خیلی کمه الان دو پارت گذاشتم ولی شاید از پارت های بعد شرایط بزارم
پس لایک کنید❤
#بی_تی_اس #فیک #یونگی #رمان #شوگا
#BTS #Suga
۵.۳k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.