انتقالی پارت ۹
ولی مثل اینکه یونا خیلی عصبی بود که با تهیونگ توی یه کلاس نیوفتاده هنوز کلاس شروع نشده بود که تهیونگ یه کاغذ بهم داد و روش نوشته بود باز کن وقتی بازش کردم دیدم نوشته ببخشید زیر کاغذ نوشتم برای چی ببخشید؟ کاغذ رو بهش دادم وقتی کاغذ رو خوند اومد دم گوشم خیلی اروم و با صدای بمش گفت بعدا بهت میگم هیچی نمیتونستم بگم ولی نمیدونم چرا قلبم تند میزد ولی نه اون دوست دختر داره بهتر این فکر ها رو از سرم بیرون کنم توی همین فکرا بودم که نمیدونم چطوری کلاس تموم شد رفتم بیرون کلاس رو یه صندلی نشستم که یه پسره گوشیش رو داد بهم
پسره:افتخار میدین؟(منظورش این بود شماره بده)
+خببببب
دیدم تهیونگ داره میاد نمیدونم چرا ولی میخواستم قیافش رو موقع دادن شماره ام ببینم پس قبول کردم
+باشه شمارمو میدم گوشیت رو بده من
تهیونگ ویو
دیدم ا/ت داره برای یه پسره شماره میزنه خیلی عصبی شدم توقع نداشتم با پسرا لاس بزنه گوشی پسره رو از ا/ت گرفتم
-ا/ت بدو بریم
ا/ت ویو
معلوم بود خیلی عصبی شده دستم رو محکم میکشید ولی پسره هنوز منتظر شماره ام بود
تهیونگ ویو
دستش رو گرفتم داشتم با زور میبردمش که پسره گفت:مرتیکه به تو چه خودش می خواد شماره بده بعد تو میگی نه؟
ا/ت ویو
تهیونگ عصبی تر شد برگشت که بره بزنه توی صورتش
پسره:افتخار میدین؟(منظورش این بود شماره بده)
+خببببب
دیدم تهیونگ داره میاد نمیدونم چرا ولی میخواستم قیافش رو موقع دادن شماره ام ببینم پس قبول کردم
+باشه شمارمو میدم گوشیت رو بده من
تهیونگ ویو
دیدم ا/ت داره برای یه پسره شماره میزنه خیلی عصبی شدم توقع نداشتم با پسرا لاس بزنه گوشی پسره رو از ا/ت گرفتم
-ا/ت بدو بریم
ا/ت ویو
معلوم بود خیلی عصبی شده دستم رو محکم میکشید ولی پسره هنوز منتظر شماره ام بود
تهیونگ ویو
دستش رو گرفتم داشتم با زور میبردمش که پسره گفت:مرتیکه به تو چه خودش می خواد شماره بده بعد تو میگی نه؟
ا/ت ویو
تهیونگ عصبی تر شد برگشت که بره بزنه توی صورتش
۱۱.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.