وقتی دخترتون میخواست خودکشی کنه p7
رفتن تو یکی از اتاق های بار و یهو
بورام از خواب بیدار شد
(چیه خاک تو سرت فک کردی میخواد بکنه عجب آدمی هستیا مغزت رو پاک کن )
ا.ت:بورام خوبی؟
بورام:ا..ا..اره
ا.:بیا پایین شام
بورام:آها باش برو منم میام
ا.ت رفت پایین و بورام رفت همه ی عکسایی که به اون لومین فرستاده بود رو پاک کرد و دیگه نا امید شده بود از خودش بدش میومد رفت یه تیغ برداشت و گذاشت رو دستش و سیاهیییییییییی
ویو جیمین
بورام نیومد بالا نگران شدم رفتم بالا دیدم غرق تو خونه سریع براید بغلش کردم و با ا.ت بردیمش بیمارستان بعد ۳۰ دقیقه دکتر اومد و گفت
دکتر:شما همراهاش هستید؟
جیمین و ا.ت و شیمن:بله حالش خوبه
جیمین:دخترم خوبه؟
دکتر:...
حوصله ندارم بنویسم بعدا میذارم باییی
بورام از خواب بیدار شد
(چیه خاک تو سرت فک کردی میخواد بکنه عجب آدمی هستیا مغزت رو پاک کن )
ا.ت:بورام خوبی؟
بورام:ا..ا..اره
ا.:بیا پایین شام
بورام:آها باش برو منم میام
ا.ت رفت پایین و بورام رفت همه ی عکسایی که به اون لومین فرستاده بود رو پاک کرد و دیگه نا امید شده بود از خودش بدش میومد رفت یه تیغ برداشت و گذاشت رو دستش و سیاهیییییییییی
ویو جیمین
بورام نیومد بالا نگران شدم رفتم بالا دیدم غرق تو خونه سریع براید بغلش کردم و با ا.ت بردیمش بیمارستان بعد ۳۰ دقیقه دکتر اومد و گفت
دکتر:شما همراهاش هستید؟
جیمین و ا.ت و شیمن:بله حالش خوبه
جیمین:دخترم خوبه؟
دکتر:...
حوصله ندارم بنویسم بعدا میذارم باییی
۹.۴k
۱۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.