جادوگرسیاه وعشق❤️🖤پارت۷
بچه ها همه توی کلاس منتظر اومد هیرا بودن آخه جونگکوک برای مسخره کردنش یه کاسه پوره آرد بالای در گذاشت بود که وقتی هیرا که میخاد بیا تو در که باز کونه آرد بریزه روی سرش.ولی نمیدونستن که هیرا یه تلسم خوش شانسی داره هر کاری بکون برعکس میشه.
جونگکوک:گفت بزار ببینم وقتی اردی بشه باز میتونه پررو بازی دربیاره یانه؟.
ولی به جای هیرا استاد یانگ اومد تو کاسه ی آرد افتاد روی سرش.
پشت سرش هیرا وارد کلاس شود همه با تعجب به استاد نگاه میکردن
استادیانگ وقتی داشت اردها رو از روی خودش پاکمیکرد گفت ببینم کار کی بود بچه ها همه ساکت بودن مگه کسی میتونست اسم جونگکوک بیاره همه ساکت بودن که یه دفه.
هیرا: استاد خوبین؟
استاد ممنون ببین توباید دانش آموز جدید باشی؟
هیرا: بله ازدیدنتون خوشبختم اسم من هیراه.
استادگفت منم استادیانگ هستم بعد روبه بچه ها کرد بچه این هم کلاس جدید شما هستن بعد به هیرا گفت الان برو یه بجا بشین.
هیرا نگاهی کرده یه جا پیدا کردنشست کنارش یه دختر نشست بود ،دختر سلام
هیرا:سلام .
دختر ماله این جانیستی تازه اومدی اسم من کیم یومیه .
هیرا:بله تازه اومدم .یومی گفت با دوست باشیم هیرا باشه.
جونگکوک دورست پشت هیرا نشسته بود سرش نزدیک هیرا کردگفت .
امروز قسیره درفتی .ولی تا زجرکشت نکونم دست از سرت برنمیادرم .
هیرا چیزی نگفت.
یومی ببینم با جونگکوک درافتادی؟
هیرا:من کاری نکردم خودش شروع کرد.
یومی تومیدونی اون کیه؟
هیرا:نه مگه کدام خری؟
یومی بابا اون پول دارترین پسر دانشگاه تازه قلدور ترین پسر دانشگاه هم هست هرکسی باش درافتاده خیلی اینجا داوام نیاورده به خاطره باباش هتا مدیر ازش احساب میبره وقت میاد توی کلاس باید همه جلوش خم بشن.
هیرا:چرا مگه کیه من ازش نمی ترسم پسر عوضی.
یه ماه گذاشت توی این یه ماه جونگکوک هرکاری برای اذیت کردن هیرا کرد ولی همه ش شکست میخور .
جونگکوک:دادش شوگا دیگه دارم دیونه میشم هرکاری میکونم اون دختری پررو رو ادب کونم نمیشه.
شوگا:دادش بزار از یه چیزی مطمئن بشم بعد هرکاری که بخای میتونی با اون دختر بکونی .
جونگکوک:از چی؟
شوگا:بعدن میگم بهت .
جونگکوک:گفت بزار ببینم وقتی اردی بشه باز میتونه پررو بازی دربیاره یانه؟.
ولی به جای هیرا استاد یانگ اومد تو کاسه ی آرد افتاد روی سرش.
پشت سرش هیرا وارد کلاس شود همه با تعجب به استاد نگاه میکردن
استادیانگ وقتی داشت اردها رو از روی خودش پاکمیکرد گفت ببینم کار کی بود بچه ها همه ساکت بودن مگه کسی میتونست اسم جونگکوک بیاره همه ساکت بودن که یه دفه.
هیرا: استاد خوبین؟
استاد ممنون ببین توباید دانش آموز جدید باشی؟
هیرا: بله ازدیدنتون خوشبختم اسم من هیراه.
استادگفت منم استادیانگ هستم بعد روبه بچه ها کرد بچه این هم کلاس جدید شما هستن بعد به هیرا گفت الان برو یه بجا بشین.
هیرا نگاهی کرده یه جا پیدا کردنشست کنارش یه دختر نشست بود ،دختر سلام
هیرا:سلام .
دختر ماله این جانیستی تازه اومدی اسم من کیم یومیه .
هیرا:بله تازه اومدم .یومی گفت با دوست باشیم هیرا باشه.
جونگکوک دورست پشت هیرا نشسته بود سرش نزدیک هیرا کردگفت .
امروز قسیره درفتی .ولی تا زجرکشت نکونم دست از سرت برنمیادرم .
هیرا چیزی نگفت.
یومی ببینم با جونگکوک درافتادی؟
هیرا:من کاری نکردم خودش شروع کرد.
یومی تومیدونی اون کیه؟
هیرا:نه مگه کدام خری؟
یومی بابا اون پول دارترین پسر دانشگاه تازه قلدور ترین پسر دانشگاه هم هست هرکسی باش درافتاده خیلی اینجا داوام نیاورده به خاطره باباش هتا مدیر ازش احساب میبره وقت میاد توی کلاس باید همه جلوش خم بشن.
هیرا:چرا مگه کیه من ازش نمی ترسم پسر عوضی.
یه ماه گذاشت توی این یه ماه جونگکوک هرکاری برای اذیت کردن هیرا کرد ولی همه ش شکست میخور .
جونگکوک:دادش شوگا دیگه دارم دیونه میشم هرکاری میکونم اون دختری پررو رو ادب کونم نمیشه.
شوگا:دادش بزار از یه چیزی مطمئن بشم بعد هرکاری که بخای میتونی با اون دختر بکونی .
جونگکوک:از چی؟
شوگا:بعدن میگم بهت .
۱۴.۱k
۰۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.