p²
نارا « آفرین عشق مامان:) خب بیا تاجتم بزارم و بریم..
_
نارا « لانا مامان انقد ندو میخوری زمین
بورا « یاااا انقد نگران نباش بچه ها تا بچن انرژی دارن اندازه ما که میشن
نارا« من همین الانشم پر انرژی و جوونم
بورا « خنده* هرچی...راستی چیشد تهیونگ اجازه داد لانارو بیاری یادمه خیلی اجازه نمیده باش جایی بری...
نارا آهی کشید و گفت « راستش بازم مخالفت کرد ولی...ولی خب منم مادر این بچم...حق دارم با بچم برم بیرون...اون نمیدونه ما اومدیم اینجا...
بورا « ج..جدی میگی؟
نارا « آره....
_نارا و بورا مشغول صحبت بودند که یکی از افراد تو مهمونی که دوست نارا بود دوان دوان به سمتشون اومد و گفت
لی لی « اونی...لانا رو ندیدی؟
نارا « همینجا داشت میدوید...
لی لی « ازم خواست براش کارتون بذارم ولی غیب ش...عا اونجاس لانا!
لانا با خنده و به سرعت به سمت مامانش دوید اما با دیدن لی لی به یاد درخواستش افتاد
لانا « عو! اونی..کالتون پیدا کلدی؟ ^^
لی لی « بله موش کوچولو...بیا بریم بذارم برات
20:25 هتل ریتس_پاریس_فرانسه//
راوی « فردا فشن شو بود و امشب تمام افراد و بادیگارد های کره ای که با تهیونگ و لیسا و بوگوم اومده بودند، قرار بود با این سه سلبریتی شام دوستانه ای رو بخورند...اونم توی قسمت وی آی پی هتل...
لیسا « عاااا اوپا چرا اونی رو نیووردی دلم خیلی برای لانا و نارا اونی تنگ شده
تهیونگ «آم سری بعدی هممون میریم اصن چطوره به علاوه اکیپ ووگا فمیلی و همگروهی هامون چطوره؟
بوگوم « بعد جواب هیترا و نتیزن ها و شیپرا هم میدی دیگه؟
تهیونگ « عایششش نبودن چقد زندگی عالی بود
لیسا « خسته شدم از بس هیت میخورم چرا؟ چون با مکنه شما شیپ میشم:/
تهیونگ « یااا گلدن مکنه بنگتن دلتم بخواد😂
لیسا « خداروشکر که جیسو اونی از شیپاش با سوکجین اوپا تموم شد
تهیونگ « فکر کنم دوماه دیگه دوقولوهاش بدنیا بیان...
بوگوم « هیونگ شیک هم بعد ضبط کامل سریال رابطشو با بویونگ علنی کنه منم که•-•
لیسا و تهیونگ « اوووووو یادمون رفته بود اینجا شیپ پارک بوگوم و کیم یوجونگ داریمممم(نید ریل بودن شیپشون🫠🤌🏻)
لیسا « خیلی خب سکوت کنین اینجا سینگل نشسته...
تهیونگ « میخوای کوکو برات جورکنم؟ 😂
لیسا « نه قربونت حوصله سر وکله زدن با آرمی جماعت ندارم:/
بوگوم « دونسنگای عزیز...سکوت کنین غذاتونو بخورین سرد شد...
_
نارا « لانا مامان انقد ندو میخوری زمین
بورا « یاااا انقد نگران نباش بچه ها تا بچن انرژی دارن اندازه ما که میشن
نارا« من همین الانشم پر انرژی و جوونم
بورا « خنده* هرچی...راستی چیشد تهیونگ اجازه داد لانارو بیاری یادمه خیلی اجازه نمیده باش جایی بری...
نارا آهی کشید و گفت « راستش بازم مخالفت کرد ولی...ولی خب منم مادر این بچم...حق دارم با بچم برم بیرون...اون نمیدونه ما اومدیم اینجا...
بورا « ج..جدی میگی؟
نارا « آره....
_نارا و بورا مشغول صحبت بودند که یکی از افراد تو مهمونی که دوست نارا بود دوان دوان به سمتشون اومد و گفت
لی لی « اونی...لانا رو ندیدی؟
نارا « همینجا داشت میدوید...
لی لی « ازم خواست براش کارتون بذارم ولی غیب ش...عا اونجاس لانا!
لانا با خنده و به سرعت به سمت مامانش دوید اما با دیدن لی لی به یاد درخواستش افتاد
لانا « عو! اونی..کالتون پیدا کلدی؟ ^^
لی لی « بله موش کوچولو...بیا بریم بذارم برات
20:25 هتل ریتس_پاریس_فرانسه//
راوی « فردا فشن شو بود و امشب تمام افراد و بادیگارد های کره ای که با تهیونگ و لیسا و بوگوم اومده بودند، قرار بود با این سه سلبریتی شام دوستانه ای رو بخورند...اونم توی قسمت وی آی پی هتل...
لیسا « عاااا اوپا چرا اونی رو نیووردی دلم خیلی برای لانا و نارا اونی تنگ شده
تهیونگ «آم سری بعدی هممون میریم اصن چطوره به علاوه اکیپ ووگا فمیلی و همگروهی هامون چطوره؟
بوگوم « بعد جواب هیترا و نتیزن ها و شیپرا هم میدی دیگه؟
تهیونگ « عایششش نبودن چقد زندگی عالی بود
لیسا « خسته شدم از بس هیت میخورم چرا؟ چون با مکنه شما شیپ میشم:/
تهیونگ « یااا گلدن مکنه بنگتن دلتم بخواد😂
لیسا « خداروشکر که جیسو اونی از شیپاش با سوکجین اوپا تموم شد
تهیونگ « فکر کنم دوماه دیگه دوقولوهاش بدنیا بیان...
بوگوم « هیونگ شیک هم بعد ضبط کامل سریال رابطشو با بویونگ علنی کنه منم که•-•
لیسا و تهیونگ « اوووووو یادمون رفته بود اینجا شیپ پارک بوگوم و کیم یوجونگ داریمممم(نید ریل بودن شیپشون🫠🤌🏻)
لیسا « خیلی خب سکوت کنین اینجا سینگل نشسته...
تهیونگ « میخوای کوکو برات جورکنم؟ 😂
لیسا « نه قربونت حوصله سر وکله زدن با آرمی جماعت ندارم:/
بوگوم « دونسنگای عزیز...سکوت کنین غذاتونو بخورین سرد شد...
۴۸.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.