چندپارتی شوگا
چندپارتی شوگا
وقتی عاشق پسر بد مدرسه میشی🦋🤍
پارت۴
یوری ویو:
تو دفتر مدیر:
مدیر جانگ:یوری دخترم...ماجری تعریف میخوام از زبون خودت بشنوم
ماجرارو گفتم و مدیر جانگ عصبانی به اون ۳تا و اون ۳تا عصبانی به من نگاه میکردن
مدیر جانگ:یوری میتونی بری به بقیه کلاسم بگو کلاسشون تعطیله....شما۳تا بمونین
یوری:چشم..
از دفتر با لبخند پیروزی اومدن بیرون که دیدم سنا ادند طرفم
سنا:دختر چیشد
یوری:هیچی....فعلا بیا بریم کلاسمون تعطیله..واسه فراهم برای اونا نقشه دارم
سنا:تو آدم بشو نیستی دختر
شوگا ویو:
دختره ی پنیر....ببین کارمون رو بکجا کشیوندی😒
مدیر جانگ:شما ۳تا کاری باهاتون ندارم ولی باید تعهد بدید
تعهد رو دادیم و داشتیم بیرون میرفتیم
مدیر جانگ: یه بار دیگه گندکاری کنید چشم پوشی نمیکنم همین الانم پروندتون سیاه سیاهه...میتونید برید
چون مدرسه تعطیل بود رفتیم خونه و شب قرار بود با بچه ها بریم کافه
یوری ویو:
از مدرسه اومدم و دیدن بابام هم اومده بود...
یوری:سلامممم بابا
ب.ی:سلام عزیزم...یه وقت بزرگ نشی ها!(شوخی)
یوری:اصلا نگران نباش بزرگ نمیشم
م.ی:سلام دخترم خسته نباشی...میگم چرا انقد زود اومدی...فرار که نکردی؟راستشو بگو
یوری:نه مامان
داستانو براشون تعریف کردم
م.ی:عجب چیزایی آدم میشونه..
ب.ی:میخوای فردا بیام مدرسه
یوری:نه دیگه تموم شد....اها راستی امشب سنا میاد اینجا
م.ی:باشه...حالا کی میاد که شام درست کنم؟
یوری:ساعت۶یا۷
م.ی:اها..باشه
رفتم تو اتاق و به سنا زنگ زدم
یوری:سلام گاو ماده چطوری
سنا:سلام بز کوهی خوبم
یوری:کی میای
سنا:سوپرایرزززز ۵دیقه دیگه اونجام
یوری:جیغغغغغغغ اخجونننن...سریع تر برون اگه ماشین خودته
سنا:سوپرایرز درو باز کن اومدم
یوری:الان
گوشیو قط کردم چندبار نزدیک بود از پله بیفتم
ب.ی:چیشدههههه؟
یوری:سنا اومده
م.ی:چقد زود
درو باز کردم و سنا اومد تو و با مامان و بابا سلام علیکی کردنو رفتین بالا
یوری:خوب سنا..یه بار دیگه نقش رو میگم
نقشه رو به سنا گفتم و قرار بود بریم بیرون تا وسایل رو بگیریم
لباسامو پوشیدمو و با سنا رفتیم پایین
ب.ی:به به..دخترا کجا میرین؟
یوری:میریم با سنا یکم برا فردا وسیله بخریم...
ب.ی:باشه دخترا مواظب باشید
چند ساعد داشتیپ میچرخیدیمو وسایلو گرفتیم و برگشتیم خونه
شام رو خوردیم..رفتیم بالا کلی فیلم دیدیم و خوابیدیم.....
بچه ها معذرت بابت اینکه چرت شد🙂
۲تا پارت بعدی داستان جالب میشه و امید وارم خوشتون بیاد😉
وقتی عاشق پسر بد مدرسه میشی🦋🤍
پارت۴
یوری ویو:
تو دفتر مدیر:
مدیر جانگ:یوری دخترم...ماجری تعریف میخوام از زبون خودت بشنوم
ماجرارو گفتم و مدیر جانگ عصبانی به اون ۳تا و اون ۳تا عصبانی به من نگاه میکردن
مدیر جانگ:یوری میتونی بری به بقیه کلاسم بگو کلاسشون تعطیله....شما۳تا بمونین
یوری:چشم..
از دفتر با لبخند پیروزی اومدن بیرون که دیدم سنا ادند طرفم
سنا:دختر چیشد
یوری:هیچی....فعلا بیا بریم کلاسمون تعطیله..واسه فراهم برای اونا نقشه دارم
سنا:تو آدم بشو نیستی دختر
شوگا ویو:
دختره ی پنیر....ببین کارمون رو بکجا کشیوندی😒
مدیر جانگ:شما ۳تا کاری باهاتون ندارم ولی باید تعهد بدید
تعهد رو دادیم و داشتیم بیرون میرفتیم
مدیر جانگ: یه بار دیگه گندکاری کنید چشم پوشی نمیکنم همین الانم پروندتون سیاه سیاهه...میتونید برید
چون مدرسه تعطیل بود رفتیم خونه و شب قرار بود با بچه ها بریم کافه
یوری ویو:
از مدرسه اومدم و دیدن بابام هم اومده بود...
یوری:سلامممم بابا
ب.ی:سلام عزیزم...یه وقت بزرگ نشی ها!(شوخی)
یوری:اصلا نگران نباش بزرگ نمیشم
م.ی:سلام دخترم خسته نباشی...میگم چرا انقد زود اومدی...فرار که نکردی؟راستشو بگو
یوری:نه مامان
داستانو براشون تعریف کردم
م.ی:عجب چیزایی آدم میشونه..
ب.ی:میخوای فردا بیام مدرسه
یوری:نه دیگه تموم شد....اها راستی امشب سنا میاد اینجا
م.ی:باشه...حالا کی میاد که شام درست کنم؟
یوری:ساعت۶یا۷
م.ی:اها..باشه
رفتم تو اتاق و به سنا زنگ زدم
یوری:سلام گاو ماده چطوری
سنا:سلام بز کوهی خوبم
یوری:کی میای
سنا:سوپرایرزززز ۵دیقه دیگه اونجام
یوری:جیغغغغغغغ اخجونننن...سریع تر برون اگه ماشین خودته
سنا:سوپرایرز درو باز کن اومدم
یوری:الان
گوشیو قط کردم چندبار نزدیک بود از پله بیفتم
ب.ی:چیشدههههه؟
یوری:سنا اومده
م.ی:چقد زود
درو باز کردم و سنا اومد تو و با مامان و بابا سلام علیکی کردنو رفتین بالا
یوری:خوب سنا..یه بار دیگه نقش رو میگم
نقشه رو به سنا گفتم و قرار بود بریم بیرون تا وسایل رو بگیریم
لباسامو پوشیدمو و با سنا رفتیم پایین
ب.ی:به به..دخترا کجا میرین؟
یوری:میریم با سنا یکم برا فردا وسیله بخریم...
ب.ی:باشه دخترا مواظب باشید
چند ساعد داشتیپ میچرخیدیمو وسایلو گرفتیم و برگشتیم خونه
شام رو خوردیم..رفتیم بالا کلی فیلم دیدیم و خوابیدیم.....
بچه ها معذرت بابت اینکه چرت شد🙂
۲تا پارت بعدی داستان جالب میشه و امید وارم خوشتون بیاد😉
۷.۲k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.