ددی من
چند پارتی
پارت یک
ا.ت ویو
صبح با تابش نور خورشید ازخواب بیدار شدم ...
سلام من ا.تم ۲۰ سالمه و در خانواده ی پولداری زندگی میکنم و بابام بزرگترین مافیای کره هست و اسم بهترین دوستم بورام هست که از دبستان باهم دوست بودیم خب معرفی خودم بسه بریم ادامه رو براتون بگم
....
بلند شدم رفتم دستشویی کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین برای صبحانه رفتم پایین سر میز صبح بخیری به مامان بابام گفتم و شروع کردم به خوردن صبحانه
م ا.ت: امروز عموتینا از آلمان میان و چون خونه ای ندارن اینجا میمونن
ا.ت: جیمین هم هست؟
م ا.ت:آره دیگه
از این بهتر نمیشد اصلا منو اون از وقتی چشم باز کردیم باهم در گیر بودیم
ا.ت: میشه من برم خونه دوستم بخوابم تا وقتی برن
م ا.ت: نه دیگه صبحونتو بخور برو حاضر شو
ا.ت: حالا کی میان اینجا
م ا.ت: ساعت دو یاسه
ا.ت:...
پارت یک
ا.ت ویو
صبح با تابش نور خورشید ازخواب بیدار شدم ...
سلام من ا.تم ۲۰ سالمه و در خانواده ی پولداری زندگی میکنم و بابام بزرگترین مافیای کره هست و اسم بهترین دوستم بورام هست که از دبستان باهم دوست بودیم خب معرفی خودم بسه بریم ادامه رو براتون بگم
....
بلند شدم رفتم دستشویی کارای مربوطه رو انجام دادم و رفتم پایین برای صبحانه رفتم پایین سر میز صبح بخیری به مامان بابام گفتم و شروع کردم به خوردن صبحانه
م ا.ت: امروز عموتینا از آلمان میان و چون خونه ای ندارن اینجا میمونن
ا.ت: جیمین هم هست؟
م ا.ت:آره دیگه
از این بهتر نمیشد اصلا منو اون از وقتی چشم باز کردیم باهم در گیر بودیم
ا.ت: میشه من برم خونه دوستم بخوابم تا وقتی برن
م ا.ت: نه دیگه صبحونتو بخور برو حاضر شو
ا.ت: حالا کی میان اینجا
م ا.ت: ساعت دو یاسه
ا.ت:...
۵.۷k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.