part8🧟💀
"سوا"
داهیون:میگم اونی رابطت با کوک سونبه چجوریه؟
سوا:رابطه خاصی نداریم راستش نه تنها برای یه غریبس بلکه انگار داره به زور بهم لطف میکنه و اگه پسش بزنم ممکنه با تبرش منو دو نصف بکنه(ー_ー;)ما تصادفی همدیگه رو دیدیم و بعد باهم اومدیم اینجا
داهیون:یعنی نمیشناختیش؟
سوا:اره چطور؟
داهیون:اخه خیلی عجیبه جونگ کوک حسابی معروفه..همیشه اینور و اونور دربارش حرف میزنن همه دخترا هم کشته مردشن مثل تو ولی حس میکنم اون ادمی نیس که بقیه تصور میکنن
جونگ کوک یه ادم نرمالیه مثل بقیه
کلی کشته مرده داره این...
بهش که فکر میکنم مور مورم میشه (ー_ー;)
داهیون:اوفف ولش کن الان اعصاب همه داغونه فراموش کن چی بهت گفتم
جونسوک:بستونه دیگه!تا کی میخواین راجب اون مرتیکه ور ور کنین زود جمعش کنین من اعصابتونو ندارم (زهرمار داداش)
پاکت خالی سیگارشو رو صورتم پرت کرد
جونسوک:لعنتی سیگارامم تموم شد.این یونجین مسخره رف سیگار و کوفت بیاره پیداش نشد حتما مرده.میدونستم عرضشو نداره.از همون اول داش غر میزد
داهیون: ببین خودت میدونستی یوجین حالش خوب نبود ولی به زور فرستادیش
جونسوک:الان مقصر من شدم؟
داهیون:اره اوپا تو هم تو این قضیه بی تقصیر نیستی اون وو و هیون میخواستن برن ما هم موافق بودیم ولی تو قبول نکردی
جونسوک:نکنه فک کردی اومدیم شهر بازی؟هممون با مرگ یه قدم فاصله داریم حالا باید برا یه چهار مسایله شخصی استثنا قائل بشیم؟چیه..چرا اینجوری نگام میکنین از اول نباید با دختر هم تیم میشدم تو و اون یوجین یه مشت دختر لوسین که فقد بلدن غر بزنن
سوا : هی..سیگار میخوای؟
جعبه سیگاری که با خودم از اتاق اورده بودم رو در اوردم یه نخ برداشتم و بقیه رو بهش دادم
رفتیم گوشه نشستیم
جونسوک : دیدی چطور تو روی من وایمیسه دختره پرو
بخاطر این بود که زر مفت زدی
سیگارو گزاشتم دهنم روشن کردم
یادم نمیاد کی سیگار کشیدم(تو چی یادت میاد عزیزم؟😔)
سوا : ناراحت نشو اوپا..تو که میدونی همه عصبی و ناراحتن
جونسوک : اره یه مشت بچه ۱۸،۱۹ ساله که هنوز دهنشون بو شیر میده
هوفف نباید با این یاری دنبال دردسر برم
فعلا باید اروم نگهشون داریم
سوا : تو هم درکشون کن اوپا
جونسوک : میگم..ربطی به موضوع نداره..ولی وضعیت ما خیلی شبیه فیلما شده..توجه کردی؟
سوا : خب شاید
فیمای زامبی؟..حالا که بهش فکر میکنم داره درست میگه
جونسوک : میدونی.تو همچین فیلما همه به ترتیب خاصی نفله میشن معمولا اول یه زوج مزاحم شرو کم میکنن یوجین که مرد میمونه اون احمق زار زارو اون وو
شخصیت رو اعصاب بعدی اون دختر بدرد نخوره داهیونه..گرچه امیدوارم اول اون باشه تا حالم جا بیاد
نباید توجه کسی مثل اونو جلب کنم خیلی رو مخه
داهیون:میگم اونی رابطت با کوک سونبه چجوریه؟
سوا:رابطه خاصی نداریم راستش نه تنها برای یه غریبس بلکه انگار داره به زور بهم لطف میکنه و اگه پسش بزنم ممکنه با تبرش منو دو نصف بکنه(ー_ー;)ما تصادفی همدیگه رو دیدیم و بعد باهم اومدیم اینجا
داهیون:یعنی نمیشناختیش؟
سوا:اره چطور؟
داهیون:اخه خیلی عجیبه جونگ کوک حسابی معروفه..همیشه اینور و اونور دربارش حرف میزنن همه دخترا هم کشته مردشن مثل تو ولی حس میکنم اون ادمی نیس که بقیه تصور میکنن
جونگ کوک یه ادم نرمالیه مثل بقیه
کلی کشته مرده داره این...
بهش که فکر میکنم مور مورم میشه (ー_ー;)
داهیون:اوفف ولش کن الان اعصاب همه داغونه فراموش کن چی بهت گفتم
جونسوک:بستونه دیگه!تا کی میخواین راجب اون مرتیکه ور ور کنین زود جمعش کنین من اعصابتونو ندارم (زهرمار داداش)
پاکت خالی سیگارشو رو صورتم پرت کرد
جونسوک:لعنتی سیگارامم تموم شد.این یونجین مسخره رف سیگار و کوفت بیاره پیداش نشد حتما مرده.میدونستم عرضشو نداره.از همون اول داش غر میزد
داهیون: ببین خودت میدونستی یوجین حالش خوب نبود ولی به زور فرستادیش
جونسوک:الان مقصر من شدم؟
داهیون:اره اوپا تو هم تو این قضیه بی تقصیر نیستی اون وو و هیون میخواستن برن ما هم موافق بودیم ولی تو قبول نکردی
جونسوک:نکنه فک کردی اومدیم شهر بازی؟هممون با مرگ یه قدم فاصله داریم حالا باید برا یه چهار مسایله شخصی استثنا قائل بشیم؟چیه..چرا اینجوری نگام میکنین از اول نباید با دختر هم تیم میشدم تو و اون یوجین یه مشت دختر لوسین که فقد بلدن غر بزنن
سوا : هی..سیگار میخوای؟
جعبه سیگاری که با خودم از اتاق اورده بودم رو در اوردم یه نخ برداشتم و بقیه رو بهش دادم
رفتیم گوشه نشستیم
جونسوک : دیدی چطور تو روی من وایمیسه دختره پرو
بخاطر این بود که زر مفت زدی
سیگارو گزاشتم دهنم روشن کردم
یادم نمیاد کی سیگار کشیدم(تو چی یادت میاد عزیزم؟😔)
سوا : ناراحت نشو اوپا..تو که میدونی همه عصبی و ناراحتن
جونسوک : اره یه مشت بچه ۱۸،۱۹ ساله که هنوز دهنشون بو شیر میده
هوفف نباید با این یاری دنبال دردسر برم
فعلا باید اروم نگهشون داریم
سوا : تو هم درکشون کن اوپا
جونسوک : میگم..ربطی به موضوع نداره..ولی وضعیت ما خیلی شبیه فیلما شده..توجه کردی؟
سوا : خب شاید
فیمای زامبی؟..حالا که بهش فکر میکنم داره درست میگه
جونسوک : میدونی.تو همچین فیلما همه به ترتیب خاصی نفله میشن معمولا اول یه زوج مزاحم شرو کم میکنن یوجین که مرد میمونه اون احمق زار زارو اون وو
شخصیت رو اعصاب بعدی اون دختر بدرد نخوره داهیونه..گرچه امیدوارم اول اون باشه تا حالم جا بیاد
نباید توجه کسی مثل اونو جلب کنم خیلی رو مخه
۲۱.۰k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.