پارت ۱۱
پارت ۱۱
ویو ( جونگ کوک ات رو بغل کرده تهیونگ هم رزی رو )
رزی . من میترسم
ات . از چی
تهیونگ . بیب از چی
جونگ کوک . رزی از چی میترسی
رزی . همونی که مرد چند وقت پیش بعد شما ها گفتین پسرش میاد سراغمون
سریع که اینو گفت تو بغل تهیونگ غایم شد
ات . بابا ول کن رزی جونم
تهیونگ . ولش بیب
جونگ کوک . نترس من و تهیونگ حواسمون هست
ات . کوکی بیا یه دیقه تو اتاق عزیزم
جونگ کوک . اوکی بیب
ویو ( رفتن تو اتاق روبه رو هم )
ات . کوکی ( بغض )
جونگ کوک . جانم خانوم کوچولو
ات منم میترسم اونجا نگفتم ( بغض )
جونگ کوک . عههه خانوم کوچولو من مواظبتم
با همین کلمه ات رو کشوند تو بغلش
جونگ کوک . نترس خانوم کوچولو
ات . اهوم بریم بیرون ناراحت میشن
جونگ کوک . اوکی عزیزم بریم بیرون
بیرون
ات . ببخشید ات و تهیونگ
نشستن رو کاناپه
رزی . ایرادی نداره ات جونم
تهیونگ . ایرادی نداره
ویو ( خداحافظی کردن و رفتن . جونگ کوک و ات رو تخت بودن . جونگ کوک ات رو کشوند تو بغل خودش . لباس ات لختی . جونگ کوک هم که بولیز نداشت )
جونگ کوک . خانوم کوچولو
ات . اهوم . جانم کوکی
جونگ کوک . میخوای بخوابی
ات . اهوم کوکی. چهطور عزیزم
جونگ کوک . یه چیزی یادت رفت قبل خواب بهم بدی
ات . عا . چی عزیزم
جونگ کوک . اوم . نمیدونی
ات . نه کوکی .
جونگ کوک با دست به لباش اشاره کرد
تا پارت بعدییییییییی
لایکککک . کامنتتتتتتتتتتت . فالووووووووووووووووو
ویو ( جونگ کوک ات رو بغل کرده تهیونگ هم رزی رو )
رزی . من میترسم
ات . از چی
تهیونگ . بیب از چی
جونگ کوک . رزی از چی میترسی
رزی . همونی که مرد چند وقت پیش بعد شما ها گفتین پسرش میاد سراغمون
سریع که اینو گفت تو بغل تهیونگ غایم شد
ات . بابا ول کن رزی جونم
تهیونگ . ولش بیب
جونگ کوک . نترس من و تهیونگ حواسمون هست
ات . کوکی بیا یه دیقه تو اتاق عزیزم
جونگ کوک . اوکی بیب
ویو ( رفتن تو اتاق روبه رو هم )
ات . کوکی ( بغض )
جونگ کوک . جانم خانوم کوچولو
ات منم میترسم اونجا نگفتم ( بغض )
جونگ کوک . عههه خانوم کوچولو من مواظبتم
با همین کلمه ات رو کشوند تو بغلش
جونگ کوک . نترس خانوم کوچولو
ات . اهوم بریم بیرون ناراحت میشن
جونگ کوک . اوکی عزیزم بریم بیرون
بیرون
ات . ببخشید ات و تهیونگ
نشستن رو کاناپه
رزی . ایرادی نداره ات جونم
تهیونگ . ایرادی نداره
ویو ( خداحافظی کردن و رفتن . جونگ کوک و ات رو تخت بودن . جونگ کوک ات رو کشوند تو بغل خودش . لباس ات لختی . جونگ کوک هم که بولیز نداشت )
جونگ کوک . خانوم کوچولو
ات . اهوم . جانم کوکی
جونگ کوک . میخوای بخوابی
ات . اهوم کوکی. چهطور عزیزم
جونگ کوک . یه چیزی یادت رفت قبل خواب بهم بدی
ات . عا . چی عزیزم
جونگ کوک . اوم . نمیدونی
ات . نه کوکی .
جونگ کوک با دست به لباش اشاره کرد
تا پارت بعدییییییییی
لایکککک . کامنتتتتتتتتتتت . فالووووووووووووووووو
۲۲.۹k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.