(وقتی کتاب...درخواستی ورژن لینو)
تو تخت بودید و سرتو رو پاهای مینهو گذاشته بودی و داشتی کتابتو میخوندی..یک دست مینهو لای موهات، در حال نوازش کردنشون بود و دست دومش مشغول نگه داشتن گوشیش بود.
نگاهش رو برای لحظه ای از تصویر گوشی گرفت و به تو داد که درحال خوندن کتاب بودی... مدتی بود کتاب رو جایگزین گوشی کرده بودی و خب تو این موضوع لینو خیلی پافشاری کرده بود.
از این خشحال بود که وابستگیت با گوشیت تموم شده بود و هرموقع ازت درمورد روزت میپرسید همش درمورد موضوع کتاب و اتفاقاتی که توش افتاد تعریف میکردی.
حسابی دلش برات تنگ شده بود و میخواست صداتو بشنوه. گوشیشو کنار گذاشت و به صورتت کوچولوت خیره شد.
«کوچولوم؟چی میخونی؟ »
با لبخند نگاهتو از کتاب گرفتی و به اون دادی.
«مینهویا این کتاب خیلی خوبه.. »
تورو بالا کشید و سرتو رو سینش قرار داد.
«هوم واقعا خوبه؟ بیا باهم دیگه بخونیم دلم واست تنگ شده. »
درحال ورق زدن بودی و باهم میخوندین ولی بیشتر حواس لینو به بوسیدن گونه هات بود.
اهمیت ندادی و به خوندن کتابت ادامه دادی که کتابو از دستت به طور خیلی ناگهانی گرفت و کنار گذاشتش.
اکثرعملش خیلی تند و ناگهانی بود که بدون اینکه فرصت حرف زدن بهت بده لبهات رو بوسید و درحالی که دستش پشت سرت بود و سرتو به خودش فشار میداد با دستش به سمت کش موهات رفت و موهات رو باز کرد و تورو به حالت دراز کشیده دراوورد...
نگاهش رو برای لحظه ای از تصویر گوشی گرفت و به تو داد که درحال خوندن کتاب بودی... مدتی بود کتاب رو جایگزین گوشی کرده بودی و خب تو این موضوع لینو خیلی پافشاری کرده بود.
از این خشحال بود که وابستگیت با گوشیت تموم شده بود و هرموقع ازت درمورد روزت میپرسید همش درمورد موضوع کتاب و اتفاقاتی که توش افتاد تعریف میکردی.
حسابی دلش برات تنگ شده بود و میخواست صداتو بشنوه. گوشیشو کنار گذاشت و به صورتت کوچولوت خیره شد.
«کوچولوم؟چی میخونی؟ »
با لبخند نگاهتو از کتاب گرفتی و به اون دادی.
«مینهویا این کتاب خیلی خوبه.. »
تورو بالا کشید و سرتو رو سینش قرار داد.
«هوم واقعا خوبه؟ بیا باهم دیگه بخونیم دلم واست تنگ شده. »
درحال ورق زدن بودی و باهم میخوندین ولی بیشتر حواس لینو به بوسیدن گونه هات بود.
اهمیت ندادی و به خوندن کتابت ادامه دادی که کتابو از دستت به طور خیلی ناگهانی گرفت و کنار گذاشتش.
اکثرعملش خیلی تند و ناگهانی بود که بدون اینکه فرصت حرف زدن بهت بده لبهات رو بوسید و درحالی که دستش پشت سرت بود و سرتو به خودش فشار میداد با دستش به سمت کش موهات رفت و موهات رو باز کرد و تورو به حالت دراز کشیده دراوورد...
۱.۲k
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.