برادر ناتنی ✨️.

برادر ناتنی ✨️.
این پارت پاک شده بود از پیج برای همین با کمی تغییر دوباره گذاشتمش🫶
P5
ویو ا.ت
یهو گوشیم زنگ خورد : تهیونگ بود.😶
گوشیو جواب دادم .
_ سلام آقای کیم
+سلام ا.ت تا چند دقیقه دیگه میرسم جلوی خونتون آماده باش .
_ باشه خدافظ
گوشیو قط کردم و
رفتم جلوی آینه تا دوباره به خودم یه نگاهی بندازم
واییییییییییی چرا اینجوری شدم ....

قلبم داره از استرس و هیجان کنده میشه 😬
(وقتی این علامتو * میزارم
یعنی طرف داره توی ذهنش این حرفارو میگه)

* وای دختر نکنه ع... عاشق اون شدیییی.... نه بابا چی میگم من

یهو دیدم تهیونگ پیام داده که برم بیرون ،جلوی دره.

ویو تهیونگ
وای الان میاد ... چی جوری بهش بگم حسمو .. ازش خوشم اومده خیلی .

ویو ا.ت کفشام پوشیدم و رفتم سمت ماشین حواسش نبود که دارم میام ...
در ماشینو باز کردم که به خودش اومد .

+سلام ا.ت
_ سلام آقای کیم.
ببخشید افتادین تو زحمت .
خودمم میتونستم بیام لازم نبود. راهتونو طولانی کنین .

+مشکلی نیست ا.ت خودم خواستم بیام دنبالت .
راستی میشه اینقد رسمی حرف نزنی .
بهم نگو آقای کیم بگو تهیونگ من مشکلی ندارم .
_ اها ..باشع

فردا یا پس‌فردا پارت بعد گذاشته میشه ✨️🫶
شرط نداره چون خیلی این پارتو دیر گذاشتم.