شرمندع این چند وقت نبودم
♢رنگ خون♢
^P①⑧^
________________
+یونا
~بله
+من باید زودتر ی خونه بخرم
~عه خو برا چی همین جا بمون
+نه تهیونگ آدرس اینجا رو میدونه میاد
~مگه ولت نکرده؟
+آره ولی کلا باید برم
~اوم باش منم کمکت میکنم
+ممنون...بعد رفتم تو اتاقو یکم خوابیدم
(یه هفته بعد)✓ویو ا.ت✓
تو این ی هفته من رفتم محل کار یونا و با هم کار کردیم من بعضی وقتا حالم بد میشد ولی بازم کار کردم (راستی یونا تو ی رستوران کار میکنه) و الانم یه دو روزی میشه یه خونه جدید گرفتمو لالایی عم پیشمه دیروز رفتم و وسایل خونه گرفتم
(ویو ا.ت زمان حال)
بیدار شدم یوناعم پیشم بود آخه دیشب اومده بود اینجا بلند شدم رفتم دستشویی وقتی اومدم صبونه خوردم نمیخواستم یونا رو بیدار کنم پس خودم تنها رفتم سرکار
تو راه اونجا بودم ک یکی دستمو کشیدو منو برد یه جای خلوت
^P①⑧^
________________
+یونا
~بله
+من باید زودتر ی خونه بخرم
~عه خو برا چی همین جا بمون
+نه تهیونگ آدرس اینجا رو میدونه میاد
~مگه ولت نکرده؟
+آره ولی کلا باید برم
~اوم باش منم کمکت میکنم
+ممنون...بعد رفتم تو اتاقو یکم خوابیدم
(یه هفته بعد)✓ویو ا.ت✓
تو این ی هفته من رفتم محل کار یونا و با هم کار کردیم من بعضی وقتا حالم بد میشد ولی بازم کار کردم (راستی یونا تو ی رستوران کار میکنه) و الانم یه دو روزی میشه یه خونه جدید گرفتمو لالایی عم پیشمه دیروز رفتم و وسایل خونه گرفتم
(ویو ا.ت زمان حال)
بیدار شدم یوناعم پیشم بود آخه دیشب اومده بود اینجا بلند شدم رفتم دستشویی وقتی اومدم صبونه خوردم نمیخواستم یونا رو بیدار کنم پس خودم تنها رفتم سرکار
تو راه اونجا بودم ک یکی دستمو کشیدو منو برد یه جای خلوت
۹.۲k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.