دنیای خوناشام part آخر
ویو ا/ت:
من و جیا قهوه خوردیم یا کیک
وقتی تموم شد میخواستیم حرکت کنیم سمت عمارت ک دیدم گوشیم نیست
فک کنم عمارت جا گذاشتمش
.
.
~ فلش نکست به عمارت ~
.
.
ویو ا/ت:
وقتی رسیدم همه جا رو دنبال گوشیم گشتم هنوزم پیداش نکردم
همش فکرم به گوشیم بود
جیا به موبایل خونه زنگ زد جواب دادم
جیا. سلام گوشی رو پیدا کردی؟
ا/ت. نه اینگار آب شده رفته تو زمین
جیا. نترس پیدا میشه
ا/ت. باشه اونی بای
جیا. بای:)
.
.
ویو نامی:
انقدر رمز رو زدم تا باز شد
رفتم توش ک عکس یه نفر توش بود
یه [👩] بود
.
.
` فلش نکست به فردا `
.
.
ویو ا/ت:
بلاخره روزی رسید ک با اکیپ بریم
اردو
اماده شدم حرکت کردم سمت عمارت میا
همه اونجا بودن جیا میا سوهو یون وو یورا
جیمین و کوک و ته
باهم سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم سمت جنگلی ک میا انتخاب کرده بود
وقتی رسیدم باهم رفتیم و
کلی داشتیم خوشمیگذرونیدیم
ک یه صدای عجیبی امد و تاریکی...
.
.
ویو نامی:
داشتیم میرفتم سمت یه جایی ک
چندتا ادم نشسته بودن
رفتم سمت یکیشون و بیهوشش کردم
و حرکت کردم سمت کلبه
وقتی رفتم تو خیلی شبیه به اون کسی بود ک داخل گوشی دیدم
ازش خوشم امده بود
.
.
.
~ 5 ماه بعد ~
.
.
.
ویو ا/ت:
سلام من کیم ا/ت هستم
2 ماهه با کیم نامجون ازدواج کردم
اون از حالت خوناشام در امد و عین ما ها شده خیلی خوشحالم بابت داشتنش
.
.
.
.
.
.
━━━━━━♡🩸♡━━━━━━
پایان:)
خوشتون امد؟؟!
من و جیا قهوه خوردیم یا کیک
وقتی تموم شد میخواستیم حرکت کنیم سمت عمارت ک دیدم گوشیم نیست
فک کنم عمارت جا گذاشتمش
.
.
~ فلش نکست به عمارت ~
.
.
ویو ا/ت:
وقتی رسیدم همه جا رو دنبال گوشیم گشتم هنوزم پیداش نکردم
همش فکرم به گوشیم بود
جیا به موبایل خونه زنگ زد جواب دادم
جیا. سلام گوشی رو پیدا کردی؟
ا/ت. نه اینگار آب شده رفته تو زمین
جیا. نترس پیدا میشه
ا/ت. باشه اونی بای
جیا. بای:)
.
.
ویو نامی:
انقدر رمز رو زدم تا باز شد
رفتم توش ک عکس یه نفر توش بود
یه [👩] بود
.
.
` فلش نکست به فردا `
.
.
ویو ا/ت:
بلاخره روزی رسید ک با اکیپ بریم
اردو
اماده شدم حرکت کردم سمت عمارت میا
همه اونجا بودن جیا میا سوهو یون وو یورا
جیمین و کوک و ته
باهم سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم سمت جنگلی ک میا انتخاب کرده بود
وقتی رسیدم باهم رفتیم و
کلی داشتیم خوشمیگذرونیدیم
ک یه صدای عجیبی امد و تاریکی...
.
.
ویو نامی:
داشتیم میرفتم سمت یه جایی ک
چندتا ادم نشسته بودن
رفتم سمت یکیشون و بیهوشش کردم
و حرکت کردم سمت کلبه
وقتی رفتم تو خیلی شبیه به اون کسی بود ک داخل گوشی دیدم
ازش خوشم امده بود
.
.
.
~ 5 ماه بعد ~
.
.
.
ویو ا/ت:
سلام من کیم ا/ت هستم
2 ماهه با کیم نامجون ازدواج کردم
اون از حالت خوناشام در امد و عین ما ها شده خیلی خوشحالم بابت داشتنش
.
.
.
.
.
.
━━━━━━♡🩸♡━━━━━━
پایان:)
خوشتون امد؟؟!
۳۶.۹k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.