👆🏻اینو بزن بعد بخون قربونت♡
👆🏻اینو بزن بعد بخون قربونت♡
یه کامنتم بزار خوشحالم کن:)
#سناریودرخواستی
ادامه ی قبلی...
یونگی:
معمولا وقتایی که اعصابش خرد میشد سیگار میکشید ولی به خاطر اینکه باهاش دعوا کردی جلوی تو نمیکشید
توی باغچه مشغول رسیدن به گل ها بودی که بویی حس کردی
بو از بین بوته ها میومد...کمی جلوتر رفتی که دیدیش
ات: یونگیییی
درحالی که دود غلیظی از بین لبهاش ازاد میشد گفت
یونگی: فقط همین یه بار...
بهش اخم کردی...رفتی کنار پاهاش نشستی و سیگارو ازش گرفتی و لباشو کوتاه بوسیدی
ات: هروقت عصبی شدی منو ببوس...ولی لطفا این لعنتی رو مصرف نکن
لبخند لثه ای زد و پیشونیتو بوسید
........................
جی هوپ:
حتی فکرش رو هم نمیکردی یه روزی سیگار بکشه...اما متاسفانه این اتفاق افتاد
قبلا خودتم میکشیدی اما بعد از قرار گذاشتن با هوپی...ترک کردی
میدونستی چقدر خطرناکه و توی ذهن ادم تاثیر میذاره
درحالی که سیگارشو تو جاسیگاری خاموش میکرد رفتی و کنارش نشستی، دستاشو گرفتی
ات: امید من...عشقم...میشه لطفا به خاطر خودت هم که شده اینو نکشی؟
هوپ: چرا؟
ات: میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم...قبل از اینکه وارد زندگیم شی من سیگاری بودم...اما اونموقع خیلی حالم بد بود...تنها بودم...ولی الان تو رو دارم...تو هم منو داری...به این بیشتر از من نیاز داری؟
هوپ: معلومه که نه
ات: پس بهت کمک میکنم ترکش کنی
جلو اومد و لباتو طولانی بوسید
هوپ: تو زندگیمی!
یه لایک و کامنتمون نشه؟ 🥹
یه کامنتم بزار خوشحالم کن:)
#سناریودرخواستی
ادامه ی قبلی...
یونگی:
معمولا وقتایی که اعصابش خرد میشد سیگار میکشید ولی به خاطر اینکه باهاش دعوا کردی جلوی تو نمیکشید
توی باغچه مشغول رسیدن به گل ها بودی که بویی حس کردی
بو از بین بوته ها میومد...کمی جلوتر رفتی که دیدیش
ات: یونگیییی
درحالی که دود غلیظی از بین لبهاش ازاد میشد گفت
یونگی: فقط همین یه بار...
بهش اخم کردی...رفتی کنار پاهاش نشستی و سیگارو ازش گرفتی و لباشو کوتاه بوسیدی
ات: هروقت عصبی شدی منو ببوس...ولی لطفا این لعنتی رو مصرف نکن
لبخند لثه ای زد و پیشونیتو بوسید
........................
جی هوپ:
حتی فکرش رو هم نمیکردی یه روزی سیگار بکشه...اما متاسفانه این اتفاق افتاد
قبلا خودتم میکشیدی اما بعد از قرار گذاشتن با هوپی...ترک کردی
میدونستی چقدر خطرناکه و توی ذهن ادم تاثیر میذاره
درحالی که سیگارشو تو جاسیگاری خاموش میکرد رفتی و کنارش نشستی، دستاشو گرفتی
ات: امید من...عشقم...میشه لطفا به خاطر خودت هم که شده اینو نکشی؟
هوپ: چرا؟
ات: میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم...قبل از اینکه وارد زندگیم شی من سیگاری بودم...اما اونموقع خیلی حالم بد بود...تنها بودم...ولی الان تو رو دارم...تو هم منو داری...به این بیشتر از من نیاز داری؟
هوپ: معلومه که نه
ات: پس بهت کمک میکنم ترکش کنی
جلو اومد و لباتو طولانی بوسید
هوپ: تو زندگیمی!
یه لایک و کامنتمون نشه؟ 🥹
۱۰.۱k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.