شب دوست داشتنی
شب دوست داشتنی
Port9
پرش زمانی به فردا صبح
ویو ا/ت
با دل درد شدیدی و با سر درد بیدار شدم اصلا از دیشب هیچی یادم نیست
بیدار شدم دیدم رو تختم و هیچی تنم نیست
ا/ت: جونکوک من اینجا چیکار میکنم
کوک: صبح بخیر بیب خوب خوابیدی هیچی دیشب تو نوشیدنیت بیهوش کننده ریخته بودن منم اوردمت اینجا
ا/ت: چیییی بیب؟!
کوک: اره بیبی من توهم بهم بگو ددی
ا/ت: تو چرا منو اوردی اینجا و من چرا لختم
کوک:....... بیب دیشب خیلی بهم حال دادی
ا/ت: امرا بهت بگم ددی
چییییی منظورت اینه که......
کوک: شما باید اینو بگین وگرنه مجبورت میکنم برام صاک بزنی
اره منظورم همونه
ا/ت بغض کرد
کوک: اوووو بیا من برات وانو پر اب گرم کردم برو حمام عزیزم
ا/ت: ببب باشه
کوک ا/ت رو برد تو حموم و گذاشتش لای پاهاش و شکمشو ماساژ داد
ا/ت: ددی
کوک: جانم بیب
ا/ت: تو واقعا دوستم داری؟
کوک: اره عشقم
ا/ت: عاعا عاییییییی
کوک: الان خوب میشی بیب یکم تحمل کن
ا/ت: باشه منم عاشقتم
کوک ذوق زده شد
ا/ت: خب بریم بیرون دیگه گشنمه
کوک: حتما عزیزم
پارت بعدییی
Port9
پرش زمانی به فردا صبح
ویو ا/ت
با دل درد شدیدی و با سر درد بیدار شدم اصلا از دیشب هیچی یادم نیست
بیدار شدم دیدم رو تختم و هیچی تنم نیست
ا/ت: جونکوک من اینجا چیکار میکنم
کوک: صبح بخیر بیب خوب خوابیدی هیچی دیشب تو نوشیدنیت بیهوش کننده ریخته بودن منم اوردمت اینجا
ا/ت: چیییی بیب؟!
کوک: اره بیبی من توهم بهم بگو ددی
ا/ت: تو چرا منو اوردی اینجا و من چرا لختم
کوک:....... بیب دیشب خیلی بهم حال دادی
ا/ت: امرا بهت بگم ددی
چییییی منظورت اینه که......
کوک: شما باید اینو بگین وگرنه مجبورت میکنم برام صاک بزنی
اره منظورم همونه
ا/ت بغض کرد
کوک: اوووو بیا من برات وانو پر اب گرم کردم برو حمام عزیزم
ا/ت: ببب باشه
کوک ا/ت رو برد تو حموم و گذاشتش لای پاهاش و شکمشو ماساژ داد
ا/ت: ددی
کوک: جانم بیب
ا/ت: تو واقعا دوستم داری؟
کوک: اره عشقم
ا/ت: عاعا عاییییییی
کوک: الان خوب میشی بیب یکم تحمل کن
ا/ت: باشه منم عاشقتم
کوک ذوق زده شد
ا/ت: خب بریم بیرون دیگه گشنمه
کوک: حتما عزیزم
پارت بعدییی
۳۶۶
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.