به وقت عاشقی ♡... P=6
کیم=ما با شرکت جئون باید قرارداد ببندیم تا شرکت رو نجات بدیم... درواقع یعنی آقای جئون پسری دارن به نام جئون جانگ کوک...
ا. ت=هه... چه ربطی داشت اصلا... ؟
کیم=قرار شده که برای نجات شرکت تو با اون پسر ازدواج کنی!
ا.ت=چی؟!!!این اصلا شوخی جالبی نیست!
کیم=این اصلا شوخی نیست.. کاملا هم جدیم! تو باید با پسر جئون ازدواج کنی.. مگه نمیخوای شرکت مادرت و نجات بدی؟!
ا. ت=چه ربطی داره که باهاش ازدواج کنم؟؟؟
کیم=شرایط قرارداده... کاریش نمیشه کرد...
ا. ت=هرگز! من حتی صورت اون پسر رو هم ندیدم! اصلا نمیدونم کیه! شرکت برام خیلی مهمه اما کسی که باید برای مشکلات شرکت فدا بشه من نیستم! تویی... درضمن من دارم با سونگ ازدواج میکنم...
کیم=(دستش رو روی میز کوبید) هرگز! اگه کاری که بهت میگم رو نکنی سونگ رو دستگیر و اعدام میکنم!
ا. ت=چ.. چ.. چی!
کیم=خیال کردی نمیدونم آدم کشته!؟
ا. ت=اون مجبور به این کار بود! اگه اون کار و نمیکرد اون شب به جای دو نفر صد نفر میمردن!
ا. ت=هه... چه ربطی داشت اصلا... ؟
کیم=قرار شده که برای نجات شرکت تو با اون پسر ازدواج کنی!
ا.ت=چی؟!!!این اصلا شوخی جالبی نیست!
کیم=این اصلا شوخی نیست.. کاملا هم جدیم! تو باید با پسر جئون ازدواج کنی.. مگه نمیخوای شرکت مادرت و نجات بدی؟!
ا. ت=چه ربطی داره که باهاش ازدواج کنم؟؟؟
کیم=شرایط قرارداده... کاریش نمیشه کرد...
ا. ت=هرگز! من حتی صورت اون پسر رو هم ندیدم! اصلا نمیدونم کیه! شرکت برام خیلی مهمه اما کسی که باید برای مشکلات شرکت فدا بشه من نیستم! تویی... درضمن من دارم با سونگ ازدواج میکنم...
کیم=(دستش رو روی میز کوبید) هرگز! اگه کاری که بهت میگم رو نکنی سونگ رو دستگیر و اعدام میکنم!
ا. ت=چ.. چ.. چی!
کیم=خیال کردی نمیدونم آدم کشته!؟
ا. ت=اون مجبور به این کار بود! اگه اون کار و نمیکرد اون شب به جای دو نفر صد نفر میمردن!
۱۱.۰k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.