رمان عاشقم باش☺💜
part 62
نتونست ادامه حرفشو بزنه
ارسلان اومد
شقایق:به هر حال از من گفتن بود
ارسلان:سلام شقایق چیزی شده؟
شقایق:نه بعدا صحبت میکنیم
ارسلان
با دیانا دوباره رفتیم تو اتاقم
لپ لپ رو بهش دادم
من:بیا اینم لپ لپت
دیانا:مرسی ولی اینکه بزرگ نیس/:
من:متوسطه....ازین بزرگ تر نداش حالا اشتی؟
دیانا:اره اشتی(:
من:عاشقتم(:
دیانا:حالا بزار بازش کنم ببینم چی توشه
من:اهم خب باشه فقط یه چیزی.....
دیانا:چه چیزی؟/:
من:شقایق داشت بت چی میگفت چیشد؟
دیانا:چیز مهمی نبود
من:بهم بگو مگه بهم اعتماد نداری؟
دیانا:چرا دارم ولی خب...
من:بهم بگو
دیانا
هر چی شقایق گفتو به ارسلان گفتم
ارسلان:غلط کرده تهدیدت کرده
من:نه بابا چرا اینقدر گنده ش میکنی؟تهدید چیه یه چی گفته اون ازینا به من زیاد گفته
ارسلان:میرم باهاش حرف بزنم
من:نرو ارسلان به خاطر من
ارسلان:باشه باشه هر چی تو بگی
من:حالا بازش کنم؟😂
ارسلان:بکن😂
#رمان
#اردیا
#عشق
#عاشقانه
#رمان_اردیا
نتونست ادامه حرفشو بزنه
ارسلان اومد
شقایق:به هر حال از من گفتن بود
ارسلان:سلام شقایق چیزی شده؟
شقایق:نه بعدا صحبت میکنیم
ارسلان
با دیانا دوباره رفتیم تو اتاقم
لپ لپ رو بهش دادم
من:بیا اینم لپ لپت
دیانا:مرسی ولی اینکه بزرگ نیس/:
من:متوسطه....ازین بزرگ تر نداش حالا اشتی؟
دیانا:اره اشتی(:
من:عاشقتم(:
دیانا:حالا بزار بازش کنم ببینم چی توشه
من:اهم خب باشه فقط یه چیزی.....
دیانا:چه چیزی؟/:
من:شقایق داشت بت چی میگفت چیشد؟
دیانا:چیز مهمی نبود
من:بهم بگو مگه بهم اعتماد نداری؟
دیانا:چرا دارم ولی خب...
من:بهم بگو
دیانا
هر چی شقایق گفتو به ارسلان گفتم
ارسلان:غلط کرده تهدیدت کرده
من:نه بابا چرا اینقدر گنده ش میکنی؟تهدید چیه یه چی گفته اون ازینا به من زیاد گفته
ارسلان:میرم باهاش حرف بزنم
من:نرو ارسلان به خاطر من
ارسلان:باشه باشه هر چی تو بگی
من:حالا بازش کنم؟😂
ارسلان:بکن😂
#رمان
#اردیا
#عشق
#عاشقانه
#رمان_اردیا
۲۳.۲k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.