تفاوت ولی فقیه با خلیفه؟!...
تفاوت ولی فقیه با خلیفه؟!...
"خلیفه" در لغت به معنای جانشین و قائم مقام شخص آمده است. در واقع، معنای نیابت از آن استفاده می شود، خلیفه یعنی جانشین کسی در کاری که کارهای او را در زمان نبودش انجام می دهد.
البته این معنای لغوی خلیفه است و بنا بر عقیده شیعه خلیفه های رسول خدا همان امامان هستند و هیچ کس جز پیامبر آن هم از فقط از طرف خدا نمی تواند برای خلیفه رسول خدا را انتخاب کند.
بنابراین با توجه به این روایت وارده از پیامبر (ص) درباره خلفا و جانشینان خود که فرموده اند: "امامان بعد از من دوازده نفرند که اولین آنها علی بن ابی طالب (ع) و آخرین آنها حضرت مهدی (القائم) (ع) است. اینان خلیفه و وصی و اولیای من و حجت های خدا بر امت من بعد از من هستند".[3] و امامان معصوم را به صورت خاص به عنوان جانشین خود معرفی می کند.
پس خلیفه در نگاه کلام شیعه با آنچه که بین مذاهب دیگر اسلامی مطرح است متفاوت است .
اما ما شیعیان معتقد هستیم که خلافت مسلمانان همانند پیامبری امری الهی است و باید از طرف خود خدا معرفی و انتصاب شود. که 12 امام را پیامبر به عنوان خلیفه های خاص بعد از خود معرفی کردند. و برای زمان غیبت هم خلیفه هایی برای خود به صورت عام معرفی کردند :
و با توجه به حدیثی که پیامبر فرمود: "پروردگارا خلفای مرا مورد رحمت قرار بده، به آن حضرت گفته شد خلفای شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: آن کسانی که بعد از من می آیند و حدیث و سنت مرا روایت می کنند"[4] که جانشینان آن حضرت به صورت عام معرفی شده اند، منظور از روایان احادیث و سنت پیامبر (ص)، فقهای زمان غیبت هستند. لذا خلیفه پیامبر (ص) به کسی گفته می شود که بعد از پیامبر در غیاب او وظایف و کارهای او را انجام دهد و وظایف او به استثنای مسئله آوردن شریعت را برعهده دارد.
پس با نگاه دقیق اسلامی امامان دوازده گانه(به صورت خاص) و ولی فقیه های زمان غیبت(به صورت عام) خلفای رسول خدا بوده و می توان به آنها خلیفه رسول خدا نام نهاد.آنها رهبری و زعامت دینی و دنیایی و اجتماعی مسلمین را بر عهده خواهند داشت
اما اگر منظور از خلافت ،خلافت مصطلحی باشد که میان اهل سنت رواج دارد( و کم و بیش مورد در بین ما شیعه ها هم رواج پیدا کرده است) که همان فرمان روایی و زعامت و رهبری بر جامعه مسلمین است به هر شیوه ای که باشد با کودتا و زور و وراثت و .... (همان گونه که در خلفای اموی و عباسی و داعشی و...این گونه بوده اند) به حکومت بر مسلمانان برسند این معنا با ولی فقیه و زعامت و رهبری او ناسازگار است.
ولی فقیه یک عالم دینی یک فقیه و مجتهد آگاه به دین و یک مدیر مدبر کاردان آگاه به مسایل رهبری جامعه و یک سیاستمدار اسلامی که در عین سیاست ورع و تقوای او مانع از ظلم در مسایل حکومت داری اوست او بر طبق دین خدا و بنا بر قوه اجتهادی که دارد امور دین و دنیای مردم را سرپرستی می کند:
اسحاق بن یعقوب از امام زمان (علیه السلام) طی نامه ای از امام میپرسد که به هنگام غیبت شما در حوادثی که روی می دهد به چه کسی مراجعه کنیم؟ فرمود:
«اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّة اللّه.»(وسائل الشیعه , تهران : مکتبه الاسلامیه ,ج18)
«در حوادث و رویدادهایی که برایتان پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم».
امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند: «فامّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لأمر مولاه، فللعوام أن یقلّدوه.»
«هر فقیهی که نگهدارنده نفس ـ از انحرافات و لغزشها ـ و حفظ کننده دین و مخالف با هواهای نفسانی و مطیع امر مولای خویش باشد، بر عامّه مردم است که تقلید کننده ـ و تابع ـ او باشند». (وسائل الشیعه ج 27 ص131)
و امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ینظر اِنّ من کان منکم ممن روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانّی قد جعلته حاکماً».
«آنان که باهم اختلافی دارند باید بنگرند و یک نفر از بین شما را که راوی حدیث ما و صاحب نظر در حلال و حرام، باشد و احکام ما را بشناسد شناسایی کنند و او را «حَکَم» قرار دهند زیرا من او را حاکم بر شما قرار دادم. (وسائل الشیعه، ج 18، ص 98.. )
ادامه دارد...
"خلیفه" در لغت به معنای جانشین و قائم مقام شخص آمده است. در واقع، معنای نیابت از آن استفاده می شود، خلیفه یعنی جانشین کسی در کاری که کارهای او را در زمان نبودش انجام می دهد.
البته این معنای لغوی خلیفه است و بنا بر عقیده شیعه خلیفه های رسول خدا همان امامان هستند و هیچ کس جز پیامبر آن هم از فقط از طرف خدا نمی تواند برای خلیفه رسول خدا را انتخاب کند.
بنابراین با توجه به این روایت وارده از پیامبر (ص) درباره خلفا و جانشینان خود که فرموده اند: "امامان بعد از من دوازده نفرند که اولین آنها علی بن ابی طالب (ع) و آخرین آنها حضرت مهدی (القائم) (ع) است. اینان خلیفه و وصی و اولیای من و حجت های خدا بر امت من بعد از من هستند".[3] و امامان معصوم را به صورت خاص به عنوان جانشین خود معرفی می کند.
پس خلیفه در نگاه کلام شیعه با آنچه که بین مذاهب دیگر اسلامی مطرح است متفاوت است .
اما ما شیعیان معتقد هستیم که خلافت مسلمانان همانند پیامبری امری الهی است و باید از طرف خود خدا معرفی و انتصاب شود. که 12 امام را پیامبر به عنوان خلیفه های خاص بعد از خود معرفی کردند. و برای زمان غیبت هم خلیفه هایی برای خود به صورت عام معرفی کردند :
و با توجه به حدیثی که پیامبر فرمود: "پروردگارا خلفای مرا مورد رحمت قرار بده، به آن حضرت گفته شد خلفای شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: آن کسانی که بعد از من می آیند و حدیث و سنت مرا روایت می کنند"[4] که جانشینان آن حضرت به صورت عام معرفی شده اند، منظور از روایان احادیث و سنت پیامبر (ص)، فقهای زمان غیبت هستند. لذا خلیفه پیامبر (ص) به کسی گفته می شود که بعد از پیامبر در غیاب او وظایف و کارهای او را انجام دهد و وظایف او به استثنای مسئله آوردن شریعت را برعهده دارد.
پس با نگاه دقیق اسلامی امامان دوازده گانه(به صورت خاص) و ولی فقیه های زمان غیبت(به صورت عام) خلفای رسول خدا بوده و می توان به آنها خلیفه رسول خدا نام نهاد.آنها رهبری و زعامت دینی و دنیایی و اجتماعی مسلمین را بر عهده خواهند داشت
اما اگر منظور از خلافت ،خلافت مصطلحی باشد که میان اهل سنت رواج دارد( و کم و بیش مورد در بین ما شیعه ها هم رواج پیدا کرده است) که همان فرمان روایی و زعامت و رهبری بر جامعه مسلمین است به هر شیوه ای که باشد با کودتا و زور و وراثت و .... (همان گونه که در خلفای اموی و عباسی و داعشی و...این گونه بوده اند) به حکومت بر مسلمانان برسند این معنا با ولی فقیه و زعامت و رهبری او ناسازگار است.
ولی فقیه یک عالم دینی یک فقیه و مجتهد آگاه به دین و یک مدیر مدبر کاردان آگاه به مسایل رهبری جامعه و یک سیاستمدار اسلامی که در عین سیاست ورع و تقوای او مانع از ظلم در مسایل حکومت داری اوست او بر طبق دین خدا و بنا بر قوه اجتهادی که دارد امور دین و دنیای مردم را سرپرستی می کند:
اسحاق بن یعقوب از امام زمان (علیه السلام) طی نامه ای از امام میپرسد که به هنگام غیبت شما در حوادثی که روی می دهد به چه کسی مراجعه کنیم؟ فرمود:
«اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّة اللّه.»(وسائل الشیعه , تهران : مکتبه الاسلامیه ,ج18)
«در حوادث و رویدادهایی که برایتان پیش می آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم».
امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند: «فامّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً لهواه مطیعاً لأمر مولاه، فللعوام أن یقلّدوه.»
«هر فقیهی که نگهدارنده نفس ـ از انحرافات و لغزشها ـ و حفظ کننده دین و مخالف با هواهای نفسانی و مطیع امر مولای خویش باشد، بر عامّه مردم است که تقلید کننده ـ و تابع ـ او باشند». (وسائل الشیعه ج 27 ص131)
و امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ینظر اِنّ من کان منکم ممن روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانّی قد جعلته حاکماً».
«آنان که باهم اختلافی دارند باید بنگرند و یک نفر از بین شما را که راوی حدیث ما و صاحب نظر در حلال و حرام، باشد و احکام ما را بشناسد شناسایی کنند و او را «حَکَم» قرار دهند زیرا من او را حاکم بر شما قرار دادم. (وسائل الشیعه، ج 18، ص 98.. )
ادامه دارد...
۲.۰k
۰۵ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.