عشق متفاوت من ..!))«part last»
@چیشد !؟
-گفت وقت ندار بعدشم قط کرد (خند عصبی)
@درکش کن داداش میدونی سرش شلوغ دیگه !
-اوففف بیخیال بریم دیسگو یکم حالمون عوض شه !؟
@مطمعنی میخوای حالت عوض شه !؟یا میخوای ا/ت فراموش کنی !؟(نیشخند)
-نخیرم اصلا به اون فکر نمی کنم فقط میخوام یکم خوش بگذرونم !
@هوممم معلوم (نیشخند)
(تهیونگ بلند شد آماده شد رفت سمت دیسگو نشست رو صندلی به بارمن اشاره کرد یدونه ویسگی بده تهیونگ با مشروبش باز میکرد تکونش میده هر چند مین یه قلوب ازش میخورد همینطور نشست بود که یه دختر با یه لباس که کاملا بدنش نمایان کرد بود کنارش نشست )
=خوشتیپ تنهایی !؟(عشوه)
(تهیونگ آنقدر غرق فکر بود که متوجه دختر نشد اما با صدا بعد چند مین برگشت طرفش و فقط تصمیم گرفت بیخیالش بشه )
=مثلا این که حالت خوب نیست میخوای کمکت کنم !؟(نیشخند)
«تهیونگ بازم چیزی نگفت دختر که از سکوت تهیونگ کلافه شد بود هوفف کشید بلند شد نشست رو پای تهیونگ دستش دور گردنش حلقه کرد تا توجهش جلب کرد تهیونگ سرش بالا اورد و بدون هیچ حسی به دختر نگاه کرد »
-جای اشتباه نشستی !بهتر بلند شی!
=عههه زد حال نزن بیا یکم خوشبگذرونیم !
(تهیونگ با خودش فکر کرد چرا نمیتونه به دختر دست بزن چرا اصلا هیچی حسی نسبت به کرم ریزی های دختر ندار تهیونگ دلش میخواست اون دختر لجباز که تو این چند ماه دلش برد بود بجای این دختر براش کرم بریز تهیونگ به افکار خودش نیشخندی زد دختر رو هول داد از جاش بلند شد رفت سمت خونش )
(وارد خونه که شد اصلا حواسش به اطراف نبود وارد اتاق شد به خودش تو اینه نگاه کرد نیشخندی زد)
-کیم تهیونگ که همه براش میمیردن ببین الان این دیونه ها شد وارد یه عشق اشتباه شد (نیشخند عصبی)
«تهیونگ با حقارت به خودش تو آیینه نگاه میکرد که صدای نظرش جلب کرد »
+کیم تهیونگ بزرگ وارد چه عشق شدی که دیونه شد !؟
(تهیونگ به سمت در برگشت ا/ت تو چهارچوب در دیدی که دست به سینه به نیشخند نگاهش میکرد کم کم سمت تهیونگ اومد دستش دور گردنش حلقه کرد )
+هومم!؟درگیر چه عشقی شدی کیم ! ؟
(تهیونگ فکر کرد بخاطر مستی دار توهم میزن دستش رو کمر ا/ت گذاشت نیشخندی زد )
-فکر نمیکردم به مشروب اینطوری توهم بیار (نیشخند)
+کدوم توهم!؟
-این که تو اینجایی !
+اما من واقعا اینجام و تو مست نیستی !
(تهیونگ نیشخند صدا داری زد )
-توهم بیش از حد واقعی !
(ا/ت کلافه شد برای این که به تهیونگ ثابت کن توهم نزد لباش آروم رو لبای تهیونگ گذاشت بعد چند سمت ازش جدا شد )
+دیدی واقعیم (لبخند)
«تهیونگ با چشمای گرد شد نگاهش میکرد »
-تو..تو اینجا چیکار میکنی !؟چرا اینکار کردی !؟
+شنیدم یه نفر بدجوری دل تنگم شد اومدم ببینمش !(لبخند)
+میبینم کیم عاشق شد !(نیشخند)
-من..من ..خب…
(ا/ت با گذاشتن لباش رو لبای تهیونگ حرفش قط کرد چند مک به لباش زد ازش فاصله گرفت )
+کیم تو منم دیونه کردی !کسی دیونه کردی که به عشق این کلیشه ها باور نداشت اما الان دار بخاطر این عشق دیونه میشه !
(تهیونگ وقتی از شوک در اومد لبخندی زد ا/ت بیشتر به خودش چسبوند لباش بوسید یه بوسه طولانی و جذاب یه بوسه مربوط به ادما متفاوت هرچقدر متفاوت باشی و هرچقدر به عشق باور نداشت باشی بازم جوانه ای از عشق تو قلبت پیدا میکنی فقط باید وارد اعماق قلبت بشی تا حسش کنی یه ادم ساده میتونه اون جوانه رو بیشتر برات آشکار کن و همین که یه ادم ساده میتونه کاملا تغیرت بد هرچقدر اون تغییر بد باش یا دوسش نداشت باشی نسبت بهش ضعیفی و نمیتونی جلوش بگیری پس فقط سعی کن ازش لذت ببری )
«پایان »
(امیدوارم از این فیک لذت ببرد باشید فیک بعدی قرار شرط داشت باش 😉😁)
-گفت وقت ندار بعدشم قط کرد (خند عصبی)
@درکش کن داداش میدونی سرش شلوغ دیگه !
-اوففف بیخیال بریم دیسگو یکم حالمون عوض شه !؟
@مطمعنی میخوای حالت عوض شه !؟یا میخوای ا/ت فراموش کنی !؟(نیشخند)
-نخیرم اصلا به اون فکر نمی کنم فقط میخوام یکم خوش بگذرونم !
@هوممم معلوم (نیشخند)
(تهیونگ بلند شد آماده شد رفت سمت دیسگو نشست رو صندلی به بارمن اشاره کرد یدونه ویسگی بده تهیونگ با مشروبش باز میکرد تکونش میده هر چند مین یه قلوب ازش میخورد همینطور نشست بود که یه دختر با یه لباس که کاملا بدنش نمایان کرد بود کنارش نشست )
=خوشتیپ تنهایی !؟(عشوه)
(تهیونگ آنقدر غرق فکر بود که متوجه دختر نشد اما با صدا بعد چند مین برگشت طرفش و فقط تصمیم گرفت بیخیالش بشه )
=مثلا این که حالت خوب نیست میخوای کمکت کنم !؟(نیشخند)
«تهیونگ بازم چیزی نگفت دختر که از سکوت تهیونگ کلافه شد بود هوفف کشید بلند شد نشست رو پای تهیونگ دستش دور گردنش حلقه کرد تا توجهش جلب کرد تهیونگ سرش بالا اورد و بدون هیچ حسی به دختر نگاه کرد »
-جای اشتباه نشستی !بهتر بلند شی!
=عههه زد حال نزن بیا یکم خوشبگذرونیم !
(تهیونگ با خودش فکر کرد چرا نمیتونه به دختر دست بزن چرا اصلا هیچی حسی نسبت به کرم ریزی های دختر ندار تهیونگ دلش میخواست اون دختر لجباز که تو این چند ماه دلش برد بود بجای این دختر براش کرم بریز تهیونگ به افکار خودش نیشخندی زد دختر رو هول داد از جاش بلند شد رفت سمت خونش )
(وارد خونه که شد اصلا حواسش به اطراف نبود وارد اتاق شد به خودش تو اینه نگاه کرد نیشخندی زد)
-کیم تهیونگ که همه براش میمیردن ببین الان این دیونه ها شد وارد یه عشق اشتباه شد (نیشخند عصبی)
«تهیونگ با حقارت به خودش تو آیینه نگاه میکرد که صدای نظرش جلب کرد »
+کیم تهیونگ بزرگ وارد چه عشق شدی که دیونه شد !؟
(تهیونگ به سمت در برگشت ا/ت تو چهارچوب در دیدی که دست به سینه به نیشخند نگاهش میکرد کم کم سمت تهیونگ اومد دستش دور گردنش حلقه کرد )
+هومم!؟درگیر چه عشقی شدی کیم ! ؟
(تهیونگ فکر کرد بخاطر مستی دار توهم میزن دستش رو کمر ا/ت گذاشت نیشخندی زد )
-فکر نمیکردم به مشروب اینطوری توهم بیار (نیشخند)
+کدوم توهم!؟
-این که تو اینجایی !
+اما من واقعا اینجام و تو مست نیستی !
(تهیونگ نیشخند صدا داری زد )
-توهم بیش از حد واقعی !
(ا/ت کلافه شد برای این که به تهیونگ ثابت کن توهم نزد لباش آروم رو لبای تهیونگ گذاشت بعد چند سمت ازش جدا شد )
+دیدی واقعیم (لبخند)
«تهیونگ با چشمای گرد شد نگاهش میکرد »
-تو..تو اینجا چیکار میکنی !؟چرا اینکار کردی !؟
+شنیدم یه نفر بدجوری دل تنگم شد اومدم ببینمش !(لبخند)
+میبینم کیم عاشق شد !(نیشخند)
-من..من ..خب…
(ا/ت با گذاشتن لباش رو لبای تهیونگ حرفش قط کرد چند مک به لباش زد ازش فاصله گرفت )
+کیم تو منم دیونه کردی !کسی دیونه کردی که به عشق این کلیشه ها باور نداشت اما الان دار بخاطر این عشق دیونه میشه !
(تهیونگ وقتی از شوک در اومد لبخندی زد ا/ت بیشتر به خودش چسبوند لباش بوسید یه بوسه طولانی و جذاب یه بوسه مربوط به ادما متفاوت هرچقدر متفاوت باشی و هرچقدر به عشق باور نداشت باشی بازم جوانه ای از عشق تو قلبت پیدا میکنی فقط باید وارد اعماق قلبت بشی تا حسش کنی یه ادم ساده میتونه اون جوانه رو بیشتر برات آشکار کن و همین که یه ادم ساده میتونه کاملا تغیرت بد هرچقدر اون تغییر بد باش یا دوسش نداشت باشی نسبت بهش ضعیفی و نمیتونی جلوش بگیری پس فقط سعی کن ازش لذت ببری )
«پایان »
(امیدوارم از این فیک لذت ببرد باشید فیک بعدی قرار شرط داشت باش 😉😁)
۷.۷k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.