ادامش
بع تعداد اشک هایمان میخندیم
دیانا
(محشاد)باش بمون هر چی شد خبرمون کن
(من)باش
(مامان ارسلان)مراقب خودت و پسرم باش
(من)چشم حتماً
(محشاد)دیگه سفارش نکنم ها
اروم هلش دادم و پلک هام رو روی هم گذاشتم.
سری تکون داد و بعد خدافظی رفتن.
روی صندلی نشستم و چشام رو بستم.
پارت_۳۴
دیانا
(محشاد)باش بمون هر چی شد خبرمون کن
(من)باش
(مامان ارسلان)مراقب خودت و پسرم باش
(من)چشم حتماً
(محشاد)دیگه سفارش نکنم ها
اروم هلش دادم و پلک هام رو روی هم گذاشتم.
سری تکون داد و بعد خدافظی رفتن.
روی صندلی نشستم و چشام رو بستم.
پارت_۳۴
۵.۴k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.