گرگ سیاه

میخواستم از تخت پایین بیام که گفت
_کجا
+میرم آشپزخانه
_چرا
+دلم درد می‌کنه
_اوهوم
رفتم یه قرص خوردم
و نشستم جلوی تلویزیون
برنامه ی خیلی خوبی نشون میداد
خندم گرفت
اونقدر خندیدم نگو
وقتی برگشتم اون ور رو نگاه کنم
دیدم کوک داره عکس و فیلم میگیره
+ چیکار میکنیییی
_هیچی
+دروغ نگووو
بده ببینم
_ععععع برو اون ور
افتادیم دنبال هم
( اگه کمه ببخشید فردا امتحان دادم و باید بشینم درس بخونم
استرس زیاد دارم چون این امتحان تو انتخاب رشته خیلی تاثیر میزاره
دعا کنید خراب نکنم )