وقتی مچت رو میگیره (به عنوان برادرت)³

وقتی مچت رو میگیره (به عنوان برادرت)³
چند روز بعد
ا.ت ویو
نمیدونم چرا ولی احساس میکنم که خوشم اومده
آره!
از سیگار کشیدن خوشم اومده یا این که فقط یکی کشیدم اونم برای اولین بار یه جورایی نیاز دارم دوباره بکشم
ولی من نمیتونم برم بگیرم باید به هه یونگ بگم یا دوباره به بهونه ای برم خونشون
فردا ظهر
ا.ت سلام نامجون
نامجون سلام ا.ت امروز چطور بود خوش گذشت
ا.ت آره راستی امروز باید برم خونه ی یکی از بچه هابرای پروژمون
نامجون باشه
خونه هه یونگ
هه یونگ:من درمورد معده خودمم اطلاعات ندارم چرا باید درمورد معده گااااو بدونم و خودمو به این در اون در بزنم برای اطلاعات در مورد گااااااااااااو هااااا؟باداد*
ا.ت:نمیدونمم ولی باید بفهمم...دلیلشو نه مطلب تحقیقو
هه یونگ:😐
ا.ت:راستی ازت خواهشی دارم
هه یونگ:چی؟
ا.ت:می...میدونی من دلم میخواد بازم سیگار بکشم ولی خودم نمیتونم بگیرم میشه بهم بدی؟
هه یونگ:آره