نویسندگیم گل کرده دوزتان🤡
نویسندگیم گل کرده دوزتان🤡
از اون اتفاق دو سال گذشته ولی هنوز دردش داره قلبمو رو در هم میشکته
*فلش بک به دوسال پیش
پادشاه من حالت خوبه؟ تبت کمتر شده؟
اره بهترم فقط یکم گلو درد دارم
*کاکوچو کنار معشوقش میشینه و شروع میکنه به صحبت از تمام اتفاقاتی که براش افتاده اون طوری با ذوق و اشتیاق برای معشوقش تعریف میکنند که انگار الان از چشمانش ستاره میچکه
که اینطور پس خوشگذشت
راستش بدون تو هر لحظش احساس خفه گی و تنهایی داشتم
*ایزانا لبخند بی حالی میزنه و شروع میکنه به حرف زدن
باورم نمیشه دارم اینو میگم ولی خوشحالم که الان موفق و سر بلندی و از من برتری
*پسرک با تعجب به معشوقه مریضش نگاه میکرد
پادشاه من شما همیشه از من بهتر بودین من فقط یک خدمتگذارم
نه کاکوچو تو خدمتگزارم بودی تو الان نیمی از وجود منی .....
.
.
بعداز اون مکالمه دیگه هرگز ندیدمش در آغوش نکشیدمش ساعت ها بدون خستگی براش حرف نزدم چون اون روز........
.
.
.
.
.
.
.
از اون اتفاق دو سال گذشته ولی هنوز دردش داره قلبمو رو در هم میشکته
*فلش بک به دوسال پیش
پادشاه من حالت خوبه؟ تبت کمتر شده؟
اره بهترم فقط یکم گلو درد دارم
*کاکوچو کنار معشوقش میشینه و شروع میکنه به صحبت از تمام اتفاقاتی که براش افتاده اون طوری با ذوق و اشتیاق برای معشوقش تعریف میکنند که انگار الان از چشمانش ستاره میچکه
که اینطور پس خوشگذشت
راستش بدون تو هر لحظش احساس خفه گی و تنهایی داشتم
*ایزانا لبخند بی حالی میزنه و شروع میکنه به حرف زدن
باورم نمیشه دارم اینو میگم ولی خوشحالم که الان موفق و سر بلندی و از من برتری
*پسرک با تعجب به معشوقه مریضش نگاه میکرد
پادشاه من شما همیشه از من بهتر بودین من فقط یک خدمتگذارم
نه کاکوچو تو خدمتگزارم بودی تو الان نیمی از وجود منی .....
.
.
بعداز اون مکالمه دیگه هرگز ندیدمش در آغوش نکشیدمش ساعت ها بدون خستگی براش حرف نزدم چون اون روز........
.
.
.
.
.
.
.
۲۴.۴k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.