دختر گرگی پارت۲۳ فصل دوم
بازم شت بازی
×سلام پسرا سلام ا/ت
+سلام آجی
ج:س.سلام
_سلام یون چونگ
تو ماشین که بودیم همه جا غرق سکوت بود ساکت ها!...
رسیدیم دم در یه رستوران خیلی شیک جین در رو برای یون چونگ باز کرد یون چونگ هم خیلی ملایم تشکر کرد و من شیطنت رو تو چشاش میدیم وی هم که اصن از جنتلمنی گذشته بود
در خیلی آروم باز کرد وقتی باز کرد از کنار در چیزی بیرون افتاد سمتش که دیدم یه گل ارکیده خیلی خوشگله و بوی خیلی هم میداد
نشستیم رو میز غذا و هر کسی یه چیزی سفارش داد و هر چهار تایی شروع به خوردن کردیم و من متوجه نگاه های کیوت جین به یون چونگ شدم که اول میخواستم چشاش رو از کاسه در بیارم ولی بعد حس کردم واقعا از یون چونگ خوشش میاد غذا رو خوردیم من و یون چونگ حتی به چنگال که میافتاد میخندیدیم و کلی حرف زدیم ولی اون دوتا پسر هیچ واکنشی نداشتن و حرفی باهم نزدن حتی یه کلمه و فقط خوردن
وقتی جین و وی رفتن واسه حساب کردن غذا اول میترسیدم که فن های وی و جین بهمون حمله کنن و بعد فهمیدم که نع اون جایی که ما بودیم پر از دوربین امنیتی بود و کسی باهامون کار نداشت همونطور که منتظر بودم متوجه شدم بابای تهیونگ داره میاد سمت منو یون چونگ
ب وی:سلام
+×سلام ، احترام گذاشتیم
وی و جین برگشتن و اونام سلام کردن
وی:بابا ا/ت رو که یادتون؟ دوست دخترم قبلیم که گفتم از پدرش خاستگاری کردم ایشونم دوست صمیمیشونه یون چانگ و اینم که جین خودمونه
ب وی: اوه بعله معلومه که یادم مگه میشه من عروسمو فراموش کنم
کمی خجالت کشیدم و لپ هام سرخ شد
ب وی:جین جان چطوری و دستش رُو رو شون جین گذاشت
ج:ممنون خوبم عمو
+جین یون چونگ شما میتونید برید ما هم بعد پایان صحبت هامون با پدر میایم
ج:ب.باشه
×باشه آجی منتظریم
پایان ویو ا/ت
ویو جین
یون چانگ خیلی خوشگله کمی شر و کمی هم شیطونه و چهره اش خیلی کیوته نمیدونم چطوری شد که بهش حس پیدا کردم ولی باید زودی بهش اعتراف کنم تا چل نشدم الانم که موقعیت خوبیه امید وارم بشه
(چهره ا/ت و یون چانگ گذاشته می شود)
ج:یون چونگ بریم رو اون نیمکت بشینیم
×ها باش بریم
.
نشستیم
ج:یون چونگ یه سوال
×ب..بگو
ج: تو از چه تایپ پسرایی خوشت میاد
×چ...ام من از تایپ پسرایی خوشم میاد که شبیه آیدل مورد علاقم باشن و نکته صلی رو داشته باشن
ج:آیدل مورد علاقه تو کیه؟ منظورت از نکته چی بود؟!!!
×آیدل های مورد علاقه من.... تو و کوک هستید و منظورم از نکته آرمی بودنشه
ج:اوه آها
ای خدا یعنی من بایستشم؟! آخجون
ج:ام یون...چونگ...
×بعله!
ج:را راستش چطوری میتونم بگم بهت ام م..ن م...ن
×ط چی؟!
تو خماری بمونید لطفا
×سلام پسرا سلام ا/ت
+سلام آجی
ج:س.سلام
_سلام یون چونگ
تو ماشین که بودیم همه جا غرق سکوت بود ساکت ها!...
رسیدیم دم در یه رستوران خیلی شیک جین در رو برای یون چونگ باز کرد یون چونگ هم خیلی ملایم تشکر کرد و من شیطنت رو تو چشاش میدیم وی هم که اصن از جنتلمنی گذشته بود
در خیلی آروم باز کرد وقتی باز کرد از کنار در چیزی بیرون افتاد سمتش که دیدم یه گل ارکیده خیلی خوشگله و بوی خیلی هم میداد
نشستیم رو میز غذا و هر کسی یه چیزی سفارش داد و هر چهار تایی شروع به خوردن کردیم و من متوجه نگاه های کیوت جین به یون چونگ شدم که اول میخواستم چشاش رو از کاسه در بیارم ولی بعد حس کردم واقعا از یون چونگ خوشش میاد غذا رو خوردیم من و یون چونگ حتی به چنگال که میافتاد میخندیدیم و کلی حرف زدیم ولی اون دوتا پسر هیچ واکنشی نداشتن و حرفی باهم نزدن حتی یه کلمه و فقط خوردن
وقتی جین و وی رفتن واسه حساب کردن غذا اول میترسیدم که فن های وی و جین بهمون حمله کنن و بعد فهمیدم که نع اون جایی که ما بودیم پر از دوربین امنیتی بود و کسی باهامون کار نداشت همونطور که منتظر بودم متوجه شدم بابای تهیونگ داره میاد سمت منو یون چونگ
ب وی:سلام
+×سلام ، احترام گذاشتیم
وی و جین برگشتن و اونام سلام کردن
وی:بابا ا/ت رو که یادتون؟ دوست دخترم قبلیم که گفتم از پدرش خاستگاری کردم ایشونم دوست صمیمیشونه یون چانگ و اینم که جین خودمونه
ب وی: اوه بعله معلومه که یادم مگه میشه من عروسمو فراموش کنم
کمی خجالت کشیدم و لپ هام سرخ شد
ب وی:جین جان چطوری و دستش رُو رو شون جین گذاشت
ج:ممنون خوبم عمو
+جین یون چونگ شما میتونید برید ما هم بعد پایان صحبت هامون با پدر میایم
ج:ب.باشه
×باشه آجی منتظریم
پایان ویو ا/ت
ویو جین
یون چانگ خیلی خوشگله کمی شر و کمی هم شیطونه و چهره اش خیلی کیوته نمیدونم چطوری شد که بهش حس پیدا کردم ولی باید زودی بهش اعتراف کنم تا چل نشدم الانم که موقعیت خوبیه امید وارم بشه
(چهره ا/ت و یون چانگ گذاشته می شود)
ج:یون چونگ بریم رو اون نیمکت بشینیم
×ها باش بریم
.
نشستیم
ج:یون چونگ یه سوال
×ب..بگو
ج: تو از چه تایپ پسرایی خوشت میاد
×چ...ام من از تایپ پسرایی خوشم میاد که شبیه آیدل مورد علاقم باشن و نکته صلی رو داشته باشن
ج:آیدل مورد علاقه تو کیه؟ منظورت از نکته چی بود؟!!!
×آیدل های مورد علاقه من.... تو و کوک هستید و منظورم از نکته آرمی بودنشه
ج:اوه آها
ای خدا یعنی من بایستشم؟! آخجون
ج:ام یون...چونگ...
×بعله!
ج:را راستش چطوری میتونم بگم بهت ام م..ن م...ن
×ط چی؟!
تو خماری بمونید لطفا
۵.۸k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.