پارت چهارم مافیا کیوت من
رفتم اتاق بغلی اتاق خودم درشو باز کردم با یونا که درحال گریه کردن بود روبه رو شدم دویدم سمتش بغلش کردم
یونا:ا/ت کجا بودی تو دختر
ا/ت همه ماجرارو براش تعریف کرد
یونا:اوووه پس اینطور اشکال نداره گریه نکن
ذهن ا/ت
راستش منم وقتی دیدمش یه حسی پیدا کردم ولی نمیشناسمش پس بهتره اول باهاش آشنا بشم
همینطور تو فکر بودم که یهو
از زبان ا/ت
همینطور تو فکر بودم که یهو در باز شد و یه پسر خوشتیپ اومد داخل رو یه دستش کلا تتو بود خیلی هم تیپ جذابی داشت ولی قیافه کیوتی داشت
از زبان کوک
رفتم پیش یونگی که بهم گفت برم اون دوتا دخترارو صدا کنم گفتم کجان گفت کنار اتاق خودت منم رفتم همونجا درو باز کردم دوتا دختر خیلی خوشگل اونجا بودن ولی یکیشون همونی بود که یونگی عاشقش شده بود ولی اونیکی رو ندیده بودم خیلی خوشگل تر بود راستش منم فکر کنم عاشقش شدم پس همسن امشب بهش میگم ولی اگر ردم کنه چی
همینطور تو فکر بودم که یهو
از زبان ا/ت
پسره وقتی اومد همینطور به ما خیره شده بود که صداش کردم
ا/ت:هوی با توام چی میخوای
کوک:س.س.سلام من اسمم کوک هست یونگی من و فرستاد بهتون بگم بیاید غذا بخورید
ا/ت:باشه یونا پاشو بریم
یونا:ا/ت کجا بودی تو دختر
ا/ت همه ماجرارو براش تعریف کرد
یونا:اوووه پس اینطور اشکال نداره گریه نکن
ذهن ا/ت
راستش منم وقتی دیدمش یه حسی پیدا کردم ولی نمیشناسمش پس بهتره اول باهاش آشنا بشم
همینطور تو فکر بودم که یهو
از زبان ا/ت
همینطور تو فکر بودم که یهو در باز شد و یه پسر خوشتیپ اومد داخل رو یه دستش کلا تتو بود خیلی هم تیپ جذابی داشت ولی قیافه کیوتی داشت
از زبان کوک
رفتم پیش یونگی که بهم گفت برم اون دوتا دخترارو صدا کنم گفتم کجان گفت کنار اتاق خودت منم رفتم همونجا درو باز کردم دوتا دختر خیلی خوشگل اونجا بودن ولی یکیشون همونی بود که یونگی عاشقش شده بود ولی اونیکی رو ندیده بودم خیلی خوشگل تر بود راستش منم فکر کنم عاشقش شدم پس همسن امشب بهش میگم ولی اگر ردم کنه چی
همینطور تو فکر بودم که یهو
از زبان ا/ت
پسره وقتی اومد همینطور به ما خیره شده بود که صداش کردم
ا/ت:هوی با توام چی میخوای
کوک:س.س.سلام من اسمم کوک هست یونگی من و فرستاد بهتون بگم بیاید غذا بخورید
ا/ت:باشه یونا پاشو بریم
۱۴.۸k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.