فیک ته ته فصل ① پارت ⁵ ♡ نفرت تا عشق♡

والیر: هی میکشوندمش نمیدونم چرا...
لیزلی: اخ ترو خدا نکش دستمو اینجوری
والیر: نزدیک خونه بودیم لیزلی کم غر بزن
والیر: رسیدم به خونه کیلیدو وارد قفل در کردم و در باز شد رفتم داخل برقو روشن کردم در اتاق لیزلی رو باز کردم لیزلی رو پرت کردم رو تخت گفتم
والیر: دختر مگه دیونه ای که همینجوری یه مرد ناشناسو میبوسی (باداد) مگه خولییییییی
لیزلی: خفه شو نفهم مست بودم تو خودتم شبیه پشمکا زل زده بودی کثافت
والیر: میرم بیرون اصلا میرم خونه نوا نکته:(نوا دوست دختر والیره)
لیزلی: برو خوش بگذره نبینمتتتتتتتتتتت
والیر: دیگه نمیبینی
لیزلی: گمشو بیرون
والیر: رفت بیرون و گوشیشو در آورد زنگ زد به نوا بوق بوق بوق
نوا: الو عشقم
والیر: الو سلام عشقم خوبی
نوا: مرسی توخوبی
والیر: مرسی منم خوبم میگم نوا یه خواهش داشتم
نوا: جونم
والیر: میشه امشب بیام پیشت
نوا: اهوم ولی نکنه با اون دختره دعوات شده
والیر: میام واست توضیح میدم
نوا: عشقم اگه میشه اومدی یه ویسکی یا مشروب بگیر
والیر: باش
نوا: خوش اومدی
.............