به وقت عاشقی
پارت نمیدونم چند
#رمان #سرگرمی #رمان_عاشقانه
آرام
ارتام ــ سلام آبجی
ــ میتونی بیای دنبالم؟
ارتام ــ آره الان میام
یه پنج دیقه نشستم بعد آرتام رسید رفتم نشستم تو ماشین
ــ مازیار اینجا بود
ارتام ــ چی؟؟؟
ــ وقتی زنگ زدم به تو در رفت
ارتام ــ میترسم خونتو یاد بگیره
ــ منم همینطور، پس ببرم خونه خودمون نه خونه خودم
ارتام ــ باشه
رفتیم خونه
ــ سلام
مامان از اتاقش اومد بیرون
ــ سلام خوشگلم
ــ مامان تازگیا خیلی مهربون شدیا میترسم
مامان زد زیر خنده
ــ مگه میشه دخترمو ببینمو مهربون نشم
ــ قربونت برم ، راستی پروانه و آرسام نیومدن؟
ــ نه قراره ماهم فردا صبح بریم شیراز
ــ آها، منم میام
ــ میخوای بیای کجا تو هم کار داری هم وضعت خوب نیست
ــ خیل خب
ساعت حدود شیش و نیم بود که ماشینمو آرشام آورد سوار ماشینم شدم و رفتم به سمت خونه وقتی داشتم به سمت راست دور میزدم یه نفر از سمت راستم ماشینمو مالید پیاده شدم
ــ خانوم این چه وضع رانندگی عه
یه مرد با هیکل گنده که انگار گوریل بود جلوم وایساده بود ، چادرمو درست کردم
ــ تو از سمت راست اومدی طلبکارم هستی؟
رفت یه نگاه به ماشینش کرد، خدایی ازش میترسیدم اما به روم نیاوردم
ــ چی میگی من از سمت راست نیومدم
ــ مثل اینکه چپ و راستتم بلد نیستی
ــ زنگ بزن پلیس
ــ بد بخت اگه زنگ بزنم پلیس تو رو جمع میکنن میبرن
ــ میخوام بدونم کدوم احمقی به تو گواهینامه داده بهش زنگ بزن بیاد برات توضییح بده
ــ اما من نمیخوام بدونم که کی به تو گواهینامه داده چون مشکل از مغز توعه
ــ بخدا میزنم زیرت که تا اون ور پرت شی
ــ جرعت داری بزن
ــ حیف که زنی بروبه مردت بگو بیاد
ــ آخه تو مردی که برات مرد بیارم
اومد بزنه تو گوشم که انگار یکی دستشو گرفت
ــ چیه نکنه تو مردشی
دیدم شایان جلوم وایساده و دست مرده رو گرفته
ــ به تو چه، کاری به این ندارم اما تو غیرتت اجازه یده روی یه زن دست بلند کنی؟
من ــ وایسا ببینم مگه یه زن چشه؟ الان بیاد با من دعوا کنه کتک اصلی رو خودش میخوره
مرده اومد جلو دیگه داشت تو خشتگ شکوفه رشد میکرد تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود پشت شایان پناه بگیرم
پلاسیده ــ چی شد تو که میخواستی بزنیش
ــ تو غیرتت اجازه میده وقتی اینجا باشی یه زن کتک بخوره
خنده ای کرد ــ نچ مخصوصا اگه نامزد سوری باشه
ــ اصلا از این اورانگوتان کنک بخورم بهتر از اینه که نامزد تو باشم
از پشت شایان اومدم بیرون مرده سمتم حمله ور شد
داد کشیدم ــ هان چته میدونی میبینمت یاد اون گاو های وحشی میوفتم
اومد سمتم بزنه که بازم روش داد کشیدم
ــ خجالـــــــــــــــــت بکش
و چادرمو ول کردم و درجاتم معلوم شد
#رمان #سرگرمی #رمان_عاشقانه
آرام
ارتام ــ سلام آبجی
ــ میتونی بیای دنبالم؟
ارتام ــ آره الان میام
یه پنج دیقه نشستم بعد آرتام رسید رفتم نشستم تو ماشین
ــ مازیار اینجا بود
ارتام ــ چی؟؟؟
ــ وقتی زنگ زدم به تو در رفت
ارتام ــ میترسم خونتو یاد بگیره
ــ منم همینطور، پس ببرم خونه خودمون نه خونه خودم
ارتام ــ باشه
رفتیم خونه
ــ سلام
مامان از اتاقش اومد بیرون
ــ سلام خوشگلم
ــ مامان تازگیا خیلی مهربون شدیا میترسم
مامان زد زیر خنده
ــ مگه میشه دخترمو ببینمو مهربون نشم
ــ قربونت برم ، راستی پروانه و آرسام نیومدن؟
ــ نه قراره ماهم فردا صبح بریم شیراز
ــ آها، منم میام
ــ میخوای بیای کجا تو هم کار داری هم وضعت خوب نیست
ــ خیل خب
ساعت حدود شیش و نیم بود که ماشینمو آرشام آورد سوار ماشینم شدم و رفتم به سمت خونه وقتی داشتم به سمت راست دور میزدم یه نفر از سمت راستم ماشینمو مالید پیاده شدم
ــ خانوم این چه وضع رانندگی عه
یه مرد با هیکل گنده که انگار گوریل بود جلوم وایساده بود ، چادرمو درست کردم
ــ تو از سمت راست اومدی طلبکارم هستی؟
رفت یه نگاه به ماشینش کرد، خدایی ازش میترسیدم اما به روم نیاوردم
ــ چی میگی من از سمت راست نیومدم
ــ مثل اینکه چپ و راستتم بلد نیستی
ــ زنگ بزن پلیس
ــ بد بخت اگه زنگ بزنم پلیس تو رو جمع میکنن میبرن
ــ میخوام بدونم کدوم احمقی به تو گواهینامه داده بهش زنگ بزن بیاد برات توضییح بده
ــ اما من نمیخوام بدونم که کی به تو گواهینامه داده چون مشکل از مغز توعه
ــ بخدا میزنم زیرت که تا اون ور پرت شی
ــ جرعت داری بزن
ــ حیف که زنی بروبه مردت بگو بیاد
ــ آخه تو مردی که برات مرد بیارم
اومد بزنه تو گوشم که انگار یکی دستشو گرفت
ــ چیه نکنه تو مردشی
دیدم شایان جلوم وایساده و دست مرده رو گرفته
ــ به تو چه، کاری به این ندارم اما تو غیرتت اجازه یده روی یه زن دست بلند کنی؟
من ــ وایسا ببینم مگه یه زن چشه؟ الان بیاد با من دعوا کنه کتک اصلی رو خودش میخوره
مرده اومد جلو دیگه داشت تو خشتگ شکوفه رشد میکرد تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود پشت شایان پناه بگیرم
پلاسیده ــ چی شد تو که میخواستی بزنیش
ــ تو غیرتت اجازه میده وقتی اینجا باشی یه زن کتک بخوره
خنده ای کرد ــ نچ مخصوصا اگه نامزد سوری باشه
ــ اصلا از این اورانگوتان کنک بخورم بهتر از اینه که نامزد تو باشم
از پشت شایان اومدم بیرون مرده سمتم حمله ور شد
داد کشیدم ــ هان چته میدونی میبینمت یاد اون گاو های وحشی میوفتم
اومد سمتم بزنه که بازم روش داد کشیدم
ــ خجالـــــــــــــــــت بکش
و چادرمو ول کردم و درجاتم معلوم شد
۳.۴k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.