Ma veine : شاهرَگ من
Ma veine : شاهرَگمن
ثریا:برهان از اول تو یک خانواده خشن بود باباش مامانشو کتک میزد مامانش جلوی چشم برهان مردها رو میورد تو خونه برهان همه این صحنه رو میدید باباش همیشه میگفت زن ها دختر ها رو فقط برای خوشگذورنی بخوا هیچ وقت عشق رو تجربه نکرد توجه رو تجربه نکرد هروقت هم خواستیم براش زن بگیرم ک شاید اون بشه دلیل بودن برهان ولی دختر هارو به چشم بد نگاه میکرد الانم ک تو امدی به این رفتارش نگاه نکن اون از بچگی زن ها دختر هارو بد دیده واگرنه به موقعش میشه یک پسر جلتمن،مائده اگه تو بتونی بشی اون نیمه گمشدش برهان هم میشه شریک زندگیت کسی ک نمزاره یک تار موت ازت کم بشه
مائده:من؟اون منو دوست نداره
ثریا:اگر بتونی دلشو به دست میاره عاشقت میشه
مائده:چجوری؟
ثریا:اون دیگ نمدونم خودت میدونی
ثریا خانوم بلند شد
ثریا:من دیگ برم خونمون شامم درست کردم مواظب خودت باش
مائده:شما هم همنطور بوس بهتون
ثریا خانوم رفت منم از تخت امدم بیرون پاهام درد میکرد دستمو از دیوار گرفتم و اروم اروم راه میرفتم کل خونه رو گشتم ولی گوشی نبود ک زنگ بزنم نشستم ک صدای در امد از پنجره نگاه کردم دیدم برهان امده
برهان:سلام
مائده:سلام خسته نباشی
دیدم جوابی نداد و رفت تو اتاق بعد نیم ساعت صدای اب شنیدم ک رفتم تو اتاق دیدم رفته حمام دیدم گوشیش رو میزه رفتم به سمت گوشی دیدم رمز داره هرچی رمزشو میزدم وا نمشد ک یکدفعه گی با صدای برهان ترس به وجود حمله کرد
برهان:رمزش تاریخ تولد توعه
مائده:ببخشید غلط کردم
رومو برگردونم ک دیدم برهان فقط با یک حوله جلومه(حوله دورشه)اب دهنمو پر صدا قورت دادم موهاش خیس بود ازش اب میچکید اروم اروم به سمتم امد تا جایی ک چسبیدم به در
مائده:غلط کردی(باگریه)
برهان:چرا غلط میکنی ک الان به غلط کردم میوفتی
مائده:میخواستم به مامانم زنگ بزنم دلش براش تنگ شده معذرت میخوام
برهان:حیف ک به ثریا قول دادم ک چند وقت استراحت کنی واگرنه یک جوری ادمت میکردم ک تا ۱ هفته نتونی از جات بلند بشی
برهان از دور شد ک با دستش گفت برم دنبالش
برهان:برام لباس شلوار انتخاب کن بده بپوشمم
با دست هایی لرزیدم ک از ترس برهان لباس شلوار انتخاب کردم بهش دادم ازم گرفت و عوض کرد
برهان:حالا از تو کشو کمد سشوار وردار و بیا موهامو خشک کن
جون راه رفتن نداشتم دستمو از دیوار گرفتم و از تو کشو سشوار ورداشتم برهان رو تخت نشسته بود منم رفتم پشتش نشستم
و سشوار روشن کردم و موهاشو خشک کردم بعدش ک تموم شد منو پرت کرد رو تخت...
غلط املایی داشت ببخشید
ثریا:برهان از اول تو یک خانواده خشن بود باباش مامانشو کتک میزد مامانش جلوی چشم برهان مردها رو میورد تو خونه برهان همه این صحنه رو میدید باباش همیشه میگفت زن ها دختر ها رو فقط برای خوشگذورنی بخوا هیچ وقت عشق رو تجربه نکرد توجه رو تجربه نکرد هروقت هم خواستیم براش زن بگیرم ک شاید اون بشه دلیل بودن برهان ولی دختر هارو به چشم بد نگاه میکرد الانم ک تو امدی به این رفتارش نگاه نکن اون از بچگی زن ها دختر هارو بد دیده واگرنه به موقعش میشه یک پسر جلتمن،مائده اگه تو بتونی بشی اون نیمه گمشدش برهان هم میشه شریک زندگیت کسی ک نمزاره یک تار موت ازت کم بشه
مائده:من؟اون منو دوست نداره
ثریا:اگر بتونی دلشو به دست میاره عاشقت میشه
مائده:چجوری؟
ثریا:اون دیگ نمدونم خودت میدونی
ثریا خانوم بلند شد
ثریا:من دیگ برم خونمون شامم درست کردم مواظب خودت باش
مائده:شما هم همنطور بوس بهتون
ثریا خانوم رفت منم از تخت امدم بیرون پاهام درد میکرد دستمو از دیوار گرفتم و اروم اروم راه میرفتم کل خونه رو گشتم ولی گوشی نبود ک زنگ بزنم نشستم ک صدای در امد از پنجره نگاه کردم دیدم برهان امده
برهان:سلام
مائده:سلام خسته نباشی
دیدم جوابی نداد و رفت تو اتاق بعد نیم ساعت صدای اب شنیدم ک رفتم تو اتاق دیدم رفته حمام دیدم گوشیش رو میزه رفتم به سمت گوشی دیدم رمز داره هرچی رمزشو میزدم وا نمشد ک یکدفعه گی با صدای برهان ترس به وجود حمله کرد
برهان:رمزش تاریخ تولد توعه
مائده:ببخشید غلط کردم
رومو برگردونم ک دیدم برهان فقط با یک حوله جلومه(حوله دورشه)اب دهنمو پر صدا قورت دادم موهاش خیس بود ازش اب میچکید اروم اروم به سمتم امد تا جایی ک چسبیدم به در
مائده:غلط کردی(باگریه)
برهان:چرا غلط میکنی ک الان به غلط کردم میوفتی
مائده:میخواستم به مامانم زنگ بزنم دلش براش تنگ شده معذرت میخوام
برهان:حیف ک به ثریا قول دادم ک چند وقت استراحت کنی واگرنه یک جوری ادمت میکردم ک تا ۱ هفته نتونی از جات بلند بشی
برهان از دور شد ک با دستش گفت برم دنبالش
برهان:برام لباس شلوار انتخاب کن بده بپوشمم
با دست هایی لرزیدم ک از ترس برهان لباس شلوار انتخاب کردم بهش دادم ازم گرفت و عوض کرد
برهان:حالا از تو کشو کمد سشوار وردار و بیا موهامو خشک کن
جون راه رفتن نداشتم دستمو از دیوار گرفتم و از تو کشو سشوار ورداشتم برهان رو تخت نشسته بود منم رفتم پشتش نشستم
و سشوار روشن کردم و موهاشو خشک کردم بعدش ک تموم شد منو پرت کرد رو تخت...
غلط املایی داشت ببخشید
۸.۶k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.