ℳ𝒶𝓇𝓇𝒾𝒶ℊℯ."ℳ𝒶𝓃𝒹𝒶𝓉ℴ𝓇𝒴 26
بریم ادامه
یونگی = خوب پدر من باید چیکار کنم
پدر یونگی = پسرم باید 500 میلیون وون رو بهش بدیم تنها راهمونه
یونگی = باشه
از زبون ا.ت
بیهوشبودمکه ی سطل آب یخ رومخالیکردن که ی دفع پریدم خیلی ترسیدم و خیلی سردم بود که دیدمبادیگارد سینی به دست جلوم وایساده
بادیگارد = بیا این غذا رو بخور فقد ریئس گفته دست از پا خطا نکنی
ا.ت= باشه فقد چجوری خورم دستام بستس
بادیگارد اومد دست اام رو بازکرد و سینی رو داد دستم و شروع به خوردن کردم بعداز اینکه غذا م رو خوردم بادیگارد سینی رو ازمگرفت و دست هام رو دوباره بست که همون مرده اومد
ناشناس= به به خانم ا.ت مشتاق دیدار
ا.ت= منم همین طور اشغال
ناشناس = نچ نچ برو دم در خونه خودتون قد قد کن اینجا کار سازنیست
ا.ت= فقد بخاطر یونگی سجین دارمتحملت میکنم وگرنه ی بلایی به سرت میآوردم
ناشناس = باشه وقتی پولارو گرفتم
همون موقع گوشیش زنگ خورد
ناشناس= ببین کی زنگ زده شوهرت
ا.ت= چی یونگی
گوشی رو جواب داد
یونگی= من پول هارو حاضر کردم کجا بیام
ناشناس = آخی تو چقدر عاشقی زنت میدونه دوسش داری اینجوری براش فدا کاری میکنی
با این حرفی که زد خشکم زدیعنی یونگی منو دوست داره لبخندی داشت روی لبم میومد که بار حرف اون مرده از بین رفت
ناشناس = امروز این آدرسی که میفرستم میای و پول هارو همراهت میاری از پلیس هم خبری نیست فهمیدی
ا.ت=یونگی دروغ میگه نیا
یونگی=ا.ت خوبی این عوضی که بلایی سرت نیاورده
ا.ت= من خوبم یونگی نیا خواهش میکنم
ناشناس= بسه آنقدر دل و قلوه ندید آدرس رو برات میفرستم بای
که گوشی رو قطع کرد
ا.ت= حواست باشه فقد ی تار مو از سر یونگی کم بشه من میدونم تو
ناشناس= نترس شوهرت نمیمیره فقد ی حساب کوچولو که اونم پرداخت میکنه و با تو از اینجا گم میشه
از زبون یونگی
زمانی که صدای ا.ت رو شنیدم دلم هورری ریخت یعنی سالمه که سجین پام رو کشید دیدم داره گریه میکنه
یونگی= سجین برای چی گریه میکنی
سجین= ببخشید هق بابایی همه اینا هق تقصیر منه هق
یونگی= تقصیر تو نیست توکه نمیدونستی
سجین= ببخشید هق بابا
با گفتم حرفش گریه هاش شدت گرفت که ارومشکردم دیدم توی بغلم خوابش برده بردم گذاشتم داخل اتاق و اومد بیرون دیدم گوشیم صدا داد گوشی رو روشن کردم دیدمآدرس رو فرستاده که براش تایپ کردم
یونگی= فردا راس راستی که گفتی اونجا حواست باشه
پیام رو ارسال کردم و دیدم جواب داد
پیام شین
شین = اوکی بهتره تنها بیای پسر رئیس سهام خور قاتل
با این حرفش آتیش گرفتم
خوب اینم از پارت امروز امید وارم خوشتون بیاد
یونگی = خوب پدر من باید چیکار کنم
پدر یونگی = پسرم باید 500 میلیون وون رو بهش بدیم تنها راهمونه
یونگی = باشه
از زبون ا.ت
بیهوشبودمکه ی سطل آب یخ رومخالیکردن که ی دفع پریدم خیلی ترسیدم و خیلی سردم بود که دیدمبادیگارد سینی به دست جلوم وایساده
بادیگارد = بیا این غذا رو بخور فقد ریئس گفته دست از پا خطا نکنی
ا.ت= باشه فقد چجوری خورم دستام بستس
بادیگارد اومد دست اام رو بازکرد و سینی رو داد دستم و شروع به خوردن کردم بعداز اینکه غذا م رو خوردم بادیگارد سینی رو ازمگرفت و دست هام رو دوباره بست که همون مرده اومد
ناشناس= به به خانم ا.ت مشتاق دیدار
ا.ت= منم همین طور اشغال
ناشناس = نچ نچ برو دم در خونه خودتون قد قد کن اینجا کار سازنیست
ا.ت= فقد بخاطر یونگی سجین دارمتحملت میکنم وگرنه ی بلایی به سرت میآوردم
ناشناس = باشه وقتی پولارو گرفتم
همون موقع گوشیش زنگ خورد
ناشناس= ببین کی زنگ زده شوهرت
ا.ت= چی یونگی
گوشی رو جواب داد
یونگی= من پول هارو حاضر کردم کجا بیام
ناشناس = آخی تو چقدر عاشقی زنت میدونه دوسش داری اینجوری براش فدا کاری میکنی
با این حرفی که زد خشکم زدیعنی یونگی منو دوست داره لبخندی داشت روی لبم میومد که بار حرف اون مرده از بین رفت
ناشناس = امروز این آدرسی که میفرستم میای و پول هارو همراهت میاری از پلیس هم خبری نیست فهمیدی
ا.ت=یونگی دروغ میگه نیا
یونگی=ا.ت خوبی این عوضی که بلایی سرت نیاورده
ا.ت= من خوبم یونگی نیا خواهش میکنم
ناشناس= بسه آنقدر دل و قلوه ندید آدرس رو برات میفرستم بای
که گوشی رو قطع کرد
ا.ت= حواست باشه فقد ی تار مو از سر یونگی کم بشه من میدونم تو
ناشناس= نترس شوهرت نمیمیره فقد ی حساب کوچولو که اونم پرداخت میکنه و با تو از اینجا گم میشه
از زبون یونگی
زمانی که صدای ا.ت رو شنیدم دلم هورری ریخت یعنی سالمه که سجین پام رو کشید دیدم داره گریه میکنه
یونگی= سجین برای چی گریه میکنی
سجین= ببخشید هق بابایی همه اینا هق تقصیر منه هق
یونگی= تقصیر تو نیست توکه نمیدونستی
سجین= ببخشید هق بابا
با گفتم حرفش گریه هاش شدت گرفت که ارومشکردم دیدم توی بغلم خوابش برده بردم گذاشتم داخل اتاق و اومد بیرون دیدم گوشیم صدا داد گوشی رو روشن کردم دیدمآدرس رو فرستاده که براش تایپ کردم
یونگی= فردا راس راستی که گفتی اونجا حواست باشه
پیام رو ارسال کردم و دیدم جواب داد
پیام شین
شین = اوکی بهتره تنها بیای پسر رئیس سهام خور قاتل
با این حرفش آتیش گرفتم
خوب اینم از پارت امروز امید وارم خوشتون بیاد
۷.۴k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.