داستان زیبای شربت خوش طعم
✨﷽✨
محمّد بن مسلم میگوید روزى در مدينه بيمار بودم ، امام محمّد باقر عليه السلام توسّط غلامش ظرفى كه در آن شربتى مخصوص قرار داشت و در پارچه اى پيچيده بود، برايم فرستاد. غلام آن شربت را به من داد و گفت: مولا و سرورم فرموده است براى درمان و علاج بيمارى خود، آن را بنوش. پس از آن كه شربت را نوشيدى ، حركت كن و نزد ما بيا.
شربت را نوشيدم، بسيار خوشبو و خنك بود .
در فكر رفتم كه چگونه به اين سرعت خوب شدم ؟!
و اين شربت چه داروئى بود؟ چون تا قبل از نوشيدن شربت قادر به حركت و ايستادن نبودم.
حركت كردم و به حضور امام عليه السلام شرفياب شدم ؛ گریه میکردم و دست و پيشانى مبارك آن حضرت را میبوسيدم ؛
حضرت فرمود: چرا گريه مى كنى؟
عرض كردم : اى مولايم ! بر غريبى و دورى مسافت خانه ام از شما و بر ناتوانى خويش گريه مى كنم از اين كه نمى توانم مرتّب به خدمت شما برسم و كسب فيض نمايم.
حضرت فرمود: و امّا در رابطه با ناتوانى و ضعف جسمانيت ، متوجّه باش كه اولياء و دوستان ما در اين دنيا به انواع بلا و مصائب گرفتار مى شوند، و مؤمن در اين دنيا هر كجا و در هر وضعيتى كه باشد غريب خواهد بود تا آن كه به سراى باقى رحلت كند.
امّا اين كه گفتى در مسافت دورى هستى ، پس به جاى ديدار با ما، به زيارت قبر امام حسين عليه السلام برو؛ و بدان آنچه را كه در قلب خود دارى و معتقد به آن باشى با همان محشور خواهى شد.
سپس حضرت فرمود: آن شربت را چگونه يافتى؟
عرض كردم : شهادت مى دهم بر اين كه شما اهل بيت رحمت هستيد، من قدرت و توان حركت نداشتم ؛ وليكن به محض اين كه آن شربت را نوشيدم ، ناراحتيم برطرف شد و خوب شدم.
حضرت فرمود: آن شربت دارويى بر گرفته شده از تربت قبر مطهّر امام حسين عليه السلام است ، كه اگر با اعتقاد و معرفت استفاده شود شفاء و درمان هر دردى خواهد بود.
📚 منبع: بحارالا نوار: ج 101، ص 120، ح 9، اختصاص شيخ مفيد: ص 52.
https://eitaa.com/joinchat/1501364256Cc04c71959b
*
محمّد بن مسلم میگوید روزى در مدينه بيمار بودم ، امام محمّد باقر عليه السلام توسّط غلامش ظرفى كه در آن شربتى مخصوص قرار داشت و در پارچه اى پيچيده بود، برايم فرستاد. غلام آن شربت را به من داد و گفت: مولا و سرورم فرموده است براى درمان و علاج بيمارى خود، آن را بنوش. پس از آن كه شربت را نوشيدى ، حركت كن و نزد ما بيا.
شربت را نوشيدم، بسيار خوشبو و خنك بود .
در فكر رفتم كه چگونه به اين سرعت خوب شدم ؟!
و اين شربت چه داروئى بود؟ چون تا قبل از نوشيدن شربت قادر به حركت و ايستادن نبودم.
حركت كردم و به حضور امام عليه السلام شرفياب شدم ؛ گریه میکردم و دست و پيشانى مبارك آن حضرت را میبوسيدم ؛
حضرت فرمود: چرا گريه مى كنى؟
عرض كردم : اى مولايم ! بر غريبى و دورى مسافت خانه ام از شما و بر ناتوانى خويش گريه مى كنم از اين كه نمى توانم مرتّب به خدمت شما برسم و كسب فيض نمايم.
حضرت فرمود: و امّا در رابطه با ناتوانى و ضعف جسمانيت ، متوجّه باش كه اولياء و دوستان ما در اين دنيا به انواع بلا و مصائب گرفتار مى شوند، و مؤمن در اين دنيا هر كجا و در هر وضعيتى كه باشد غريب خواهد بود تا آن كه به سراى باقى رحلت كند.
امّا اين كه گفتى در مسافت دورى هستى ، پس به جاى ديدار با ما، به زيارت قبر امام حسين عليه السلام برو؛ و بدان آنچه را كه در قلب خود دارى و معتقد به آن باشى با همان محشور خواهى شد.
سپس حضرت فرمود: آن شربت را چگونه يافتى؟
عرض كردم : شهادت مى دهم بر اين كه شما اهل بيت رحمت هستيد، من قدرت و توان حركت نداشتم ؛ وليكن به محض اين كه آن شربت را نوشيدم ، ناراحتيم برطرف شد و خوب شدم.
حضرت فرمود: آن شربت دارويى بر گرفته شده از تربت قبر مطهّر امام حسين عليه السلام است ، كه اگر با اعتقاد و معرفت استفاده شود شفاء و درمان هر دردى خواهد بود.
📚 منبع: بحارالا نوار: ج 101، ص 120، ح 9، اختصاص شيخ مفيد: ص 52.
https://eitaa.com/joinchat/1501364256Cc04c71959b
*
۱.۹k
۲۴ دی ۱۴۰۲