part:16
حالا اون بود و حس عجیبی که شاید ترکیبی از
دلشوره برای همسرش و نگرانی برای برادری که
حتی خبر نداشت برادرشه, و حتی شاید کمی شادی
که خبر میداد از پیامکی که چند ثانیه پیش براش
ارسال شده بود؟....
(فلش بک به چند دقیقه پیش)
*پشت چهار راه
اه چراغ قرمز شد
*دینگ دینگ (صدای پیامک
*نگاه به صفحه گوشی
*پیام ارسال شده از پارک چانیول (بچه ها به چانیول سلام کنید😌)
(معرفی پارک چانیول:خب احتمالا خیلی هاتون اکسوال هستید یا با گروه اکسو اشنا هستید چانیول عضو اون هست و خب البته کراش بنده😌و من خودم ترفتار بیشتر گروه های کی پاپ کره ای هستم برا همین گفتم چانیول هم وارد فیک کنم😁)
(معرفی داخل فیک:نام :پارک چانیول...سن فیک:29... جنسیت:مرد ...حویت:دوست صمیمی تهیونگ از دوره دانشگاه...رشته:فارغ التحصیل دانشکده ی حقوق...وضعیت:درحال حاضر هرکاری برای تهیونگ میکنه 2 تا بچه داره با یه همسر مهربون .... وکیل کارای حقوقی و...تهیونگ همچنین وکیل مدافع پرونده قتل پدر تهیونگ که هنوز بازه و پیگرده قانونی داره 😌
خب دیگ اینا رو ول کنیم)
*در اوردن گوشی از جیب شلوار
*نگاه به گوشی
*خوندن متن پیام
چانیول-سلام ته خبرای خوبی برات دارم بالاخره پرونده پدرت پیشرفت کرده! فردا میتونم ببینمت؟
*خوشحال شدن
*شنیدن صدای ضربه به شیشه ماشین
*بیخیال پیام شدن
*خاموش کردن کوشی و گذاشتنش داخل جیب شلوارش
*نگاه به بیرون
*دیدن پسرک گل فروش....
(خب پایان فلش بک 🗿ولی خودم پشمام ریخت ک یهو یه همچین چیزی به ذهنم رسید🗿)
*محو شدن لبخندش
*تعجب کردن
*باز کردن در و رفتن تو
*نگاه به اطراف
-ا/ت؟
-ا/تتت؟
حالا سکوتی ساکن بود که باعث میشد قلب دلتنگش
تند تر بتپه و دلتنگیش جاش رو به نگرانی بده....
حالا که تازه متوجه اتفاقات شده بود و همه چیز براش روشن شده بود میتونست کم کم خشمی ک درونش داشت به وجود میومد رو حس کنه....
(خب برای این پارت شرط داریم😁....
K:19
L:14
بابت اینکه تاخیر داشتم و اینکه نصف پارتو اپ کردم متاسفم مهمون داشتیم این چند وقت مامانم هی گیرم میداد😬اره خلاصه تا من برا اد کمکی بفرسم دیگ اگ غلط املایی هم داره ببخشید😂🖐🏻))
دلشوره برای همسرش و نگرانی برای برادری که
حتی خبر نداشت برادرشه, و حتی شاید کمی شادی
که خبر میداد از پیامکی که چند ثانیه پیش براش
ارسال شده بود؟....
(فلش بک به چند دقیقه پیش)
*پشت چهار راه
اه چراغ قرمز شد
*دینگ دینگ (صدای پیامک
*نگاه به صفحه گوشی
*پیام ارسال شده از پارک چانیول (بچه ها به چانیول سلام کنید😌)
(معرفی پارک چانیول:خب احتمالا خیلی هاتون اکسوال هستید یا با گروه اکسو اشنا هستید چانیول عضو اون هست و خب البته کراش بنده😌و من خودم ترفتار بیشتر گروه های کی پاپ کره ای هستم برا همین گفتم چانیول هم وارد فیک کنم😁)
(معرفی داخل فیک:نام :پارک چانیول...سن فیک:29... جنسیت:مرد ...حویت:دوست صمیمی تهیونگ از دوره دانشگاه...رشته:فارغ التحصیل دانشکده ی حقوق...وضعیت:درحال حاضر هرکاری برای تهیونگ میکنه 2 تا بچه داره با یه همسر مهربون .... وکیل کارای حقوقی و...تهیونگ همچنین وکیل مدافع پرونده قتل پدر تهیونگ که هنوز بازه و پیگرده قانونی داره 😌
خب دیگ اینا رو ول کنیم)
*در اوردن گوشی از جیب شلوار
*نگاه به گوشی
*خوندن متن پیام
چانیول-سلام ته خبرای خوبی برات دارم بالاخره پرونده پدرت پیشرفت کرده! فردا میتونم ببینمت؟
*خوشحال شدن
*شنیدن صدای ضربه به شیشه ماشین
*بیخیال پیام شدن
*خاموش کردن کوشی و گذاشتنش داخل جیب شلوارش
*نگاه به بیرون
*دیدن پسرک گل فروش....
(خب پایان فلش بک 🗿ولی خودم پشمام ریخت ک یهو یه همچین چیزی به ذهنم رسید🗿)
*محو شدن لبخندش
*تعجب کردن
*باز کردن در و رفتن تو
*نگاه به اطراف
-ا/ت؟
-ا/تتت؟
حالا سکوتی ساکن بود که باعث میشد قلب دلتنگش
تند تر بتپه و دلتنگیش جاش رو به نگرانی بده....
حالا که تازه متوجه اتفاقات شده بود و همه چیز براش روشن شده بود میتونست کم کم خشمی ک درونش داشت به وجود میومد رو حس کنه....
(خب برای این پارت شرط داریم😁....
K:19
L:14
بابت اینکه تاخیر داشتم و اینکه نصف پارتو اپ کردم متاسفم مهمون داشتیم این چند وقت مامانم هی گیرم میداد😬اره خلاصه تا من برا اد کمکی بفرسم دیگ اگ غلط املایی هم داره ببخشید😂🖐🏻))
۳.۴k
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.