پارت ۵۲ : Black Woolf...
تهیونگ: خانوم برو بیرون
پرستار : آقای محترم سلامت و آرامش بیمار برای ما حرف اول رو میزنه لطفا شما بفرمایید بیرون
تهیوتگ : اسمت
پرستار: هوانگ مینسو
تهیوتگ : اخراجی
پرستار : چی
تهیونگ : گفتم اخراجی
پرستار: معذرت میخوام ولی شما رییسم نیستید آقای محترم
تهیوتگ : کیم تهیونگم رئیس بیمارستان و خودم پرستاره ی بیمارستانم رو اخراج میکنم
جونگ کوک : تو نمیتونی
تهیوتک : نامه ی تسویه ات روی میزه کارته بهتره بری و برداری
جونگ کوک : مینسو برو بیرون و منتظر بموننمیزارم اخراجی بشی
میتسو : باشه
جونگ کوک : ببین توتمیتونی مینسو رو اخراج کنی
تهیونگ : اونم نمیتونه با رئیسش اینجور حرف بزنه
جونگ کوک : مردک اگه من نمیکفتم از اینجا پرتت کنه بیرون مینسو اینکارو نمیکرد ترو خدا برش گردون
تهیونگ : نمیتونم
جونگ کوک : نمیتونی خیله خب
جونگ کوک که دیونه تر از این حرفا بود سرمش رو از دستش کند ک دستش پرو خون،شد
تهیونگ : هی دیونه دستت داره خون میاد
جونگ کوک : ساکت شو مردک دیونه ( داد)
و با عصبانیت رفت بیرون
جونگ کوک : میتسو
مینسو : کوکی
جونگ کوک : همین حالا برو نامه ت رو وردار
مینسو : کوک چی داری میگی
کوک : مینسو میری یانه
تهیونگ : جونگ کوک این چه کاری بود
جونگ کوک : من مینسو رو یه جای دیگه استخدام میکنم
نهیوتگ : کجا مثلا
مینسو : کوک نامه رو ورداشتم
کوک : میسنو قبول میکنی پزشک شخصی من بشی
مینسو : چی
کوک : اره یانه
مینسو : آره
کوک : فردا ساعت ۹ صبح بیا واسه ی چکاپ اونجا میبینمت مینسو
و وارد اتاق شد
نهیوتگ : همین العان همینجا این مسخره بازی رو تمومش کن امگا ی من
جونگ کوک : تو فک کن به بازیه
و همراه اول یا خارج شد
تهیوتک به سمت اولیویا رفت
تهیونگ : چرا با تصمیمش موافقت کردی نباید بزاری هیچ کس صورت امگای من رو ببینه
اولیویا: بهتر که جونگ کوک مینسو رو آورد خیلی وقت بود دنبال یه دکتر برای جونگ کوک بودیم اون از محیط بیمارستان به شدت بدش میاد
تهیوتگ : گفتم نباید
اولیویا: تهیوتگ من مادرشم و من برای برم تصمیم میگیرم
و آروم رفت
تهیونگ : جونگ کوک فقط دعا کن کسی صورت تورو نبینه و گرنه گیکشمش
پرستار : آقای محترم سلامت و آرامش بیمار برای ما حرف اول رو میزنه لطفا شما بفرمایید بیرون
تهیوتگ : اسمت
پرستار: هوانگ مینسو
تهیوتگ : اخراجی
پرستار : چی
تهیونگ : گفتم اخراجی
پرستار: معذرت میخوام ولی شما رییسم نیستید آقای محترم
تهیوتگ : کیم تهیونگم رئیس بیمارستان و خودم پرستاره ی بیمارستانم رو اخراج میکنم
جونگ کوک : تو نمیتونی
تهیوتک : نامه ی تسویه ات روی میزه کارته بهتره بری و برداری
جونگ کوک : مینسو برو بیرون و منتظر بموننمیزارم اخراجی بشی
میتسو : باشه
جونگ کوک : ببین توتمیتونی مینسو رو اخراج کنی
تهیونگ : اونم نمیتونه با رئیسش اینجور حرف بزنه
جونگ کوک : مردک اگه من نمیکفتم از اینجا پرتت کنه بیرون مینسو اینکارو نمیکرد ترو خدا برش گردون
تهیونگ : نمیتونم
جونگ کوک : نمیتونی خیله خب
جونگ کوک که دیونه تر از این حرفا بود سرمش رو از دستش کند ک دستش پرو خون،شد
تهیونگ : هی دیونه دستت داره خون میاد
جونگ کوک : ساکت شو مردک دیونه ( داد)
و با عصبانیت رفت بیرون
جونگ کوک : میتسو
مینسو : کوکی
جونگ کوک : همین حالا برو نامه ت رو وردار
مینسو : کوک چی داری میگی
کوک : مینسو میری یانه
تهیونگ : جونگ کوک این چه کاری بود
جونگ کوک : من مینسو رو یه جای دیگه استخدام میکنم
نهیوتگ : کجا مثلا
مینسو : کوک نامه رو ورداشتم
کوک : میسنو قبول میکنی پزشک شخصی من بشی
مینسو : چی
کوک : اره یانه
مینسو : آره
کوک : فردا ساعت ۹ صبح بیا واسه ی چکاپ اونجا میبینمت مینسو
و وارد اتاق شد
نهیوتگ : همین العان همینجا این مسخره بازی رو تمومش کن امگا ی من
جونگ کوک : تو فک کن به بازیه
و همراه اول یا خارج شد
تهیوتک به سمت اولیویا رفت
تهیونگ : چرا با تصمیمش موافقت کردی نباید بزاری هیچ کس صورت امگای من رو ببینه
اولیویا: بهتر که جونگ کوک مینسو رو آورد خیلی وقت بود دنبال یه دکتر برای جونگ کوک بودیم اون از محیط بیمارستان به شدت بدش میاد
تهیوتگ : گفتم نباید
اولیویا: تهیوتگ من مادرشم و من برای برم تصمیم میگیرم
و آروم رفت
تهیونگ : جونگ کوک فقط دعا کن کسی صورت تورو نبینه و گرنه گیکشمش
۱۳.۱k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.