پارت ۵
پارت ۵
تو یه روانی جئون
چون دارم میرم مدرسه و ۵ ساعت آفم گفتم بزارم
ویو کوک
لباساشو در آوردم و بستمش به تخت که به هوش آمد
+ داری چه کار میکنی (ترسیده)
_ یه بلایی سرت بیارم تا بفهمی نباید به بزرگترین مافیای سیلی بزنی
ویو یونا
خشکم زد اون اون مافیا بود همون جئون جونگ کوک ترسناک ترین مافیا کره داشتم میلرزیم که حس کردم بدنم میسوزه
+ توروخدا ولم کن من نمیدونستم تو کی
_ هه به همین خیال باش نظرت با ۵۰ تا شلاق
چیه
+ نه نه نه خواهش میکنم
_ دیگه دیره
ویو کوک
داشتم با شلاق میزدمش بعد هر زربه التماس میکرد ولی اهمیت نمیدادم وقتی ۵۰ تا تموم
شد ولش کردم و از اتاق آمدم بیرون
_ آجوما
: بله پسرم
_ این دختره رو زخماشو ببند و ببرش حموم
: باشه پسرم
ویو کوک
کارم که تموم شد سپردمش به آجوما ولی ته دلم ناراحت بودم نشستم رو مبل که جیمین آمد پیشم
$ چرا با اون دختره اینجوری کردی
_ مهم نیست اون برده جدیدمونه
$هر جور دوست داری
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خمارییییییی 😁
این بار سر جای حساس تموم نکردم
شرطا
لایک=۸
کامنت=۱۰
الان سرویسم میاد و اینکه اولین بارمه فیک مینویسم لطفاً حمایت کنید 🖤🖤
تو یه روانی جئون
چون دارم میرم مدرسه و ۵ ساعت آفم گفتم بزارم
ویو کوک
لباساشو در آوردم و بستمش به تخت که به هوش آمد
+ داری چه کار میکنی (ترسیده)
_ یه بلایی سرت بیارم تا بفهمی نباید به بزرگترین مافیای سیلی بزنی
ویو یونا
خشکم زد اون اون مافیا بود همون جئون جونگ کوک ترسناک ترین مافیا کره داشتم میلرزیم که حس کردم بدنم میسوزه
+ توروخدا ولم کن من نمیدونستم تو کی
_ هه به همین خیال باش نظرت با ۵۰ تا شلاق
چیه
+ نه نه نه خواهش میکنم
_ دیگه دیره
ویو کوک
داشتم با شلاق میزدمش بعد هر زربه التماس میکرد ولی اهمیت نمیدادم وقتی ۵۰ تا تموم
شد ولش کردم و از اتاق آمدم بیرون
_ آجوما
: بله پسرم
_ این دختره رو زخماشو ببند و ببرش حموم
: باشه پسرم
ویو کوک
کارم که تموم شد سپردمش به آجوما ولی ته دلم ناراحت بودم نشستم رو مبل که جیمین آمد پیشم
$ چرا با اون دختره اینجوری کردی
_ مهم نیست اون برده جدیدمونه
$هر جور دوست داری
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خمارییییییی 😁
این بار سر جای حساس تموم نکردم
شرطا
لایک=۸
کامنت=۱۰
الان سرویسم میاد و اینکه اولین بارمه فیک مینویسم لطفاً حمایت کنید 🖤🖤
۱۵.۳k
۱۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.