پارت ۲۱
پارت ۲۱
جیمین:ات
ات:جانم
جیمین:می خوام به چالش دعوتت کنم
*ماشینی که سوار شدن رو عوض کردن الان ونه که سقفش باز میشه*
ات:مشتاقم
جیمین:سرتو بکن بیرون و هر چی می خوای بگو
ات:باشه
سرم رو کردم بیرون
ات: پارک جیمین زندگیم با اومدنت عوض شد باعث شدی چیزای زیادی رو تجربه کنم از جمله.....از جمله عشق رو تو به من عشقو یاد دادی
عاشقانه دوسِت دارم (داد)
ات ویو
سرم رو اوردم داخل شیشه ها دودی ۱۰۰ درجه بود برا همین دیدم جیمین سرش پایینه و داره لبخند میزنه سرش رو اوردم بالا و بوسیدمش دوسش داشتم خیلی زیاد
بعد از ۵ مین جدا شدیم یهو جیمین بغلم کرد و تا عمارت خودمون تو بغلش موندم وقتی خواستم پیاده شم گف
جیمین:بیب سگت رو نبردی
ات:مگه مال من بود؟؟
جیمین:آره پس مال عمم بود
ات:باشه بابا
شرطا
۶ لایک
۳ کامنت
جیمین:ات
ات:جانم
جیمین:می خوام به چالش دعوتت کنم
*ماشینی که سوار شدن رو عوض کردن الان ونه که سقفش باز میشه*
ات:مشتاقم
جیمین:سرتو بکن بیرون و هر چی می خوای بگو
ات:باشه
سرم رو کردم بیرون
ات: پارک جیمین زندگیم با اومدنت عوض شد باعث شدی چیزای زیادی رو تجربه کنم از جمله.....از جمله عشق رو تو به من عشقو یاد دادی
عاشقانه دوسِت دارم (داد)
ات ویو
سرم رو اوردم داخل شیشه ها دودی ۱۰۰ درجه بود برا همین دیدم جیمین سرش پایینه و داره لبخند میزنه سرش رو اوردم بالا و بوسیدمش دوسش داشتم خیلی زیاد
بعد از ۵ مین جدا شدیم یهو جیمین بغلم کرد و تا عمارت خودمون تو بغلش موندم وقتی خواستم پیاده شم گف
جیمین:بیب سگت رو نبردی
ات:مگه مال من بود؟؟
جیمین:آره پس مال عمم بود
ات:باشه بابا
شرطا
۶ لایک
۳ کامنت
۳.۱k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.