عاشق پسر عموم شدم پارت11
سمت دکمه های لباسش که دستمو گرفت
_نه بیب ... اومممم....بزار کارمو بکنم
دستامو بالا سرم پین کرد و اومد سمت ل*بام و میخورد و با زبونش تمام دهنمو مزه میکرد زبون داغش بیشتر هو*رنیم می کرد دستشو روی ب*دنم کشید تا به ش*رتم رسید و پاره کرد دستشو گذاشت رو پو*صیم و می مالی
از سر لذت پاهامو باز کردم اونم هی می مالید دیگه نتونستم خودمو کنترول کنم داشتم ن*اله میکردم
+اههههه....ک..کوک ....دا...دارم میام
که دستشو بر داشت و پاشد با تعجب بهش نگاه کردم
+(باچشم های ملتمس گفتم)کوک چرا وایسادی
_(خنده)میبینم چطور خودتو برام خی*س کردی اگ بفهمم خود ار*ض*ایی کردی پا*رت میکنم (نیشخند ) از اتاق رفت بیرون)
+(من موندمو درد زیر دلم پس پاشدم رفتم حم*ام اب سرد گرفتم بازم درد داشتم پس سعی کردم بخوابم )
ویوکوک
اه لعنتی چقد خوش اندامه میخواستم همونجااینقد به فا*کش بدم که پاره شه اما باید تنبیه شه پس همینطوری ولش کردم اومدم بیرون اما خودمم بدجوری تح*ریک شده بودم پس امشبو میرم پیش میا رفتم پایین مهمونا رفته بودن میا با بقیه نشسته بود
=کوک پسرم ا.ت کجاست
_گفت خسته س خوابیده
=باشه
_میا پاشو برسونمت
میا : باشه
بعد خدا حافظی با بقیه رفتیم خونه میا
فردا
+با الارم گوشیم پاشدم رفتم wcکارای لازمو کردم اومدم بیرون لباس ورزشیمو تنم کردم موهام دم اسبی بستم هندزفری و گوشیمو برداشتم ورفتم پایین رفتم اشپز خونه تا یه قهوه برا خودم درست کنم بعد برم که دیدم مامان و زن عمو بیدار بودن بهشون سلام کردم بعد درست کردن قهوه سمت در خروجی رفتم و رفتم توی حیاط که یه ماشین از در ورودی اومد تو منم سمت اون در میرفتم با دو اروم که ماشین وایساد کوک بود
_اول صبی کجا؟؟اونم با این لباسا (یه ابروشو بالا داد)
+به تو ربطی نداره(رفت)
_هیییی باتومممم(داد)
+جواب نداد که دستش کشیده شد _گفتم کجا
+ورزش
_صب کن منم میام
+من میرم
_زود میرم لباسامو عوض میکنم بیام رفته باشی جرت میدم
+ای پسره....(کوک رفت) ایشششش
توی حیاط منتظر موندم کوک بعد 10 دقیقه اومد اه شلوارک با یه تیشرت گشاد اومد اه لعنتی اینطوریم جزابه
_بریم +اوک
راه افتادیم هر دو با دو میرفتیم هیچ حرفی نمیزدیم
که گوشیم زنگ خورد به هندزفریم وصلش کردم
+الو
؟؟:: سلام +به جا نیاوردم
تهیونگ: تهیونگم +اوه تهیونگ خوبی ببخشید به جا نیاوردم
(وقتی اینو گفتم کوک با عصبانیت نگام کرد اما بهش اهمیت ندادم )
تهیونگ: اشکال نداره پیش میاد
+خب کاری داشتی
تهیونگ : خب عصر وقتت خالیه میخام باهم بریم بیرون
+ااا حتما وقتمو خالی میکنم راستش منم خیلی وقتی بازار های سئول رو ندیدم
تهیونگ پس بهتر یکم میگردیم +البته
تهیونگ پس فعلا +بای
_میخوای کجا بری +به تو چه (وایساد دست ا.ت رو کشید که استاد تو چشماش نگاه کرد و گفت) _ببین ا.ت عصبیم نکن +میخوایم بریم بگردیم
_امکان نداره +اصن به تو چه میرم (دستشو کشیدو رفت
تا خونه هیچ حرفی نزدن رسیدن رفتن تو
_+سلام صبح بخیر همه : صبح بخیر
&اه صبح بخیر شنیدم رفتی ورزش لازمه هر روز بری
+اه پدر بزرگ من بدون ورزش روزم روز نمیشه
÷درست مث کوک
=دخترم بیا بشین صبحانتو بخور
+میرم یه دوش میگیرم میام
(داشتم از پله ها میرفتم بالا که با حرف پدر بزرگ وایسادم )
&ا.ت امروز باید بیای شرکت
_پدر بزرگ زود نیست
&نخیر ....اماده شو بیا (روبه ا.ت)
+چشم پدرر بزرگ
لباس ا.ت برا ورزش پارت 2
_نه بیب ... اومممم....بزار کارمو بکنم
دستامو بالا سرم پین کرد و اومد سمت ل*بام و میخورد و با زبونش تمام دهنمو مزه میکرد زبون داغش بیشتر هو*رنیم می کرد دستشو روی ب*دنم کشید تا به ش*رتم رسید و پاره کرد دستشو گذاشت رو پو*صیم و می مالی
از سر لذت پاهامو باز کردم اونم هی می مالید دیگه نتونستم خودمو کنترول کنم داشتم ن*اله میکردم
+اههههه....ک..کوک ....دا...دارم میام
که دستشو بر داشت و پاشد با تعجب بهش نگاه کردم
+(باچشم های ملتمس گفتم)کوک چرا وایسادی
_(خنده)میبینم چطور خودتو برام خی*س کردی اگ بفهمم خود ار*ض*ایی کردی پا*رت میکنم (نیشخند ) از اتاق رفت بیرون)
+(من موندمو درد زیر دلم پس پاشدم رفتم حم*ام اب سرد گرفتم بازم درد داشتم پس سعی کردم بخوابم )
ویوکوک
اه لعنتی چقد خوش اندامه میخواستم همونجااینقد به فا*کش بدم که پاره شه اما باید تنبیه شه پس همینطوری ولش کردم اومدم بیرون اما خودمم بدجوری تح*ریک شده بودم پس امشبو میرم پیش میا رفتم پایین مهمونا رفته بودن میا با بقیه نشسته بود
=کوک پسرم ا.ت کجاست
_گفت خسته س خوابیده
=باشه
_میا پاشو برسونمت
میا : باشه
بعد خدا حافظی با بقیه رفتیم خونه میا
فردا
+با الارم گوشیم پاشدم رفتم wcکارای لازمو کردم اومدم بیرون لباس ورزشیمو تنم کردم موهام دم اسبی بستم هندزفری و گوشیمو برداشتم ورفتم پایین رفتم اشپز خونه تا یه قهوه برا خودم درست کنم بعد برم که دیدم مامان و زن عمو بیدار بودن بهشون سلام کردم بعد درست کردن قهوه سمت در خروجی رفتم و رفتم توی حیاط که یه ماشین از در ورودی اومد تو منم سمت اون در میرفتم با دو اروم که ماشین وایساد کوک بود
_اول صبی کجا؟؟اونم با این لباسا (یه ابروشو بالا داد)
+به تو ربطی نداره(رفت)
_هیییی باتومممم(داد)
+جواب نداد که دستش کشیده شد _گفتم کجا
+ورزش
_صب کن منم میام
+من میرم
_زود میرم لباسامو عوض میکنم بیام رفته باشی جرت میدم
+ای پسره....(کوک رفت) ایشششش
توی حیاط منتظر موندم کوک بعد 10 دقیقه اومد اه شلوارک با یه تیشرت گشاد اومد اه لعنتی اینطوریم جزابه
_بریم +اوک
راه افتادیم هر دو با دو میرفتیم هیچ حرفی نمیزدیم
که گوشیم زنگ خورد به هندزفریم وصلش کردم
+الو
؟؟:: سلام +به جا نیاوردم
تهیونگ: تهیونگم +اوه تهیونگ خوبی ببخشید به جا نیاوردم
(وقتی اینو گفتم کوک با عصبانیت نگام کرد اما بهش اهمیت ندادم )
تهیونگ: اشکال نداره پیش میاد
+خب کاری داشتی
تهیونگ : خب عصر وقتت خالیه میخام باهم بریم بیرون
+ااا حتما وقتمو خالی میکنم راستش منم خیلی وقتی بازار های سئول رو ندیدم
تهیونگ پس بهتر یکم میگردیم +البته
تهیونگ پس فعلا +بای
_میخوای کجا بری +به تو چه (وایساد دست ا.ت رو کشید که استاد تو چشماش نگاه کرد و گفت) _ببین ا.ت عصبیم نکن +میخوایم بریم بگردیم
_امکان نداره +اصن به تو چه میرم (دستشو کشیدو رفت
تا خونه هیچ حرفی نزدن رسیدن رفتن تو
_+سلام صبح بخیر همه : صبح بخیر
&اه صبح بخیر شنیدم رفتی ورزش لازمه هر روز بری
+اه پدر بزرگ من بدون ورزش روزم روز نمیشه
÷درست مث کوک
=دخترم بیا بشین صبحانتو بخور
+میرم یه دوش میگیرم میام
(داشتم از پله ها میرفتم بالا که با حرف پدر بزرگ وایسادم )
&ا.ت امروز باید بیای شرکت
_پدر بزرگ زود نیست
&نخیر ....اماده شو بیا (روبه ا.ت)
+چشم پدرر بزرگ
لباس ا.ت برا ورزش پارت 2
۵۱.۶k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.